همخونه اخموم ( part 19 )
#همخونه_اخموم🌱
#PaRt19
نامجون
با بچها رفتیم کافه معروف...صدای خنده دوتا
دختر میومد سرمو بلند کردم نگاشون کردم اول
نشناختم دیدم ی پسر کنارشونه پسره ی جلف
لودگی میکرد اونام هار هار میخندیدن یکم بیشتر
دقت کردم فهمیدم یکیشون رزی عه ولی اونیکی رو نشناختم رزی کنار پسره نشسته
یعنی این پسر کیبود؟چرا رزی پیشش نشسته؟!گوشیم برداشتم
شماره جیمینو گرفتم بعد چندتا بوق جواب داد
نامی:سلام داداش
نامی:به داداش چخبر؟
نامی:کجایی؟
جیمین:تازه اومدم خونه تمرین نیومده بودی؟!
نامی:کار داشتم داداش نتونستم..داداش رزی کجاست؟!
جیمین:با ا/ت گفتن میرن کتاب بگیرن
نامی:ا/ت کیه؟!
جیمین:قضیه اش مفصله میگم برات
نامی:اوکی
جیمین:با رزی چیکارداشتی؟!
نامی:داداش میای کافه...
جیمین:تا بیست دقیقه دیگه اونجام
قطع کردم گوشیو رفتم دم در منتظرش موندم..
نامی:سلام
همو بغل کردیم
جیمین:سلام چیشده؟!
ا/ت:میگم فقد قشقرق بپا نکنیاااا رزی
باهمون دختری ک گفتی اینجان ی پسرم پیششون بود
جیمین:پسر؟!نفهمیدی کیبود؟
سرمو تکون دادم
نامی:...
#PaRt19
نامجون
با بچها رفتیم کافه معروف...صدای خنده دوتا
دختر میومد سرمو بلند کردم نگاشون کردم اول
نشناختم دیدم ی پسر کنارشونه پسره ی جلف
لودگی میکرد اونام هار هار میخندیدن یکم بیشتر
دقت کردم فهمیدم یکیشون رزی عه ولی اونیکی رو نشناختم رزی کنار پسره نشسته
یعنی این پسر کیبود؟چرا رزی پیشش نشسته؟!گوشیم برداشتم
شماره جیمینو گرفتم بعد چندتا بوق جواب داد
نامی:سلام داداش
نامی:به داداش چخبر؟
نامی:کجایی؟
جیمین:تازه اومدم خونه تمرین نیومده بودی؟!
نامی:کار داشتم داداش نتونستم..داداش رزی کجاست؟!
جیمین:با ا/ت گفتن میرن کتاب بگیرن
نامی:ا/ت کیه؟!
جیمین:قضیه اش مفصله میگم برات
نامی:اوکی
جیمین:با رزی چیکارداشتی؟!
نامی:داداش میای کافه...
جیمین:تا بیست دقیقه دیگه اونجام
قطع کردم گوشیو رفتم دم در منتظرش موندم..
نامی:سلام
همو بغل کردیم
جیمین:سلام چیشده؟!
ا/ت:میگم فقد قشقرق بپا نکنیاااا رزی
باهمون دختری ک گفتی اینجان ی پسرم پیششون بود
جیمین:پسر؟!نفهمیدی کیبود؟
سرمو تکون دادم
نامی:...
۳.۲k
۱۵ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.