بغض دارد سینه ام حال سه تارم خوب نیست
بغض دارد سینه ام حال سه تارم خوب نیست
هرکه هستی دور باش اینجا کنارم خوب نیست
صحنه ی تکرار بدرود و طلاق ریل هاست
چشم خیس و کوپه و سوت قطارم خوب نیست
تا دلم این شور را از کوک سازم می رود
بین این شوریدگی "فا"ی بکارم خوب نیست
آه ای تبریزِ من از قول مولانا بگو
بعد شمسش رونق شعر و شعارم خوب نیست
از منِ شاعر که پرسی مثنوی هم درد داشت
هرچه دارم شعر بود ،دار و ندارم خوب نیست
حال و روزم خوب نیست ،روزگارم خوب نیست
این حوالی هیچ چیز حول مدارم خوب نیست
یک عمر با سیگار خود مثل برادر باش و بعد
روی پاکت حک شود این زهر مارم خوب نیست
جای من حرفی بزن تنها ترین مضراب من
بغض دارد سینه ام حال سه تارم خوب نیست.
م
هرکه هستی دور باش اینجا کنارم خوب نیست
صحنه ی تکرار بدرود و طلاق ریل هاست
چشم خیس و کوپه و سوت قطارم خوب نیست
تا دلم این شور را از کوک سازم می رود
بین این شوریدگی "فا"ی بکارم خوب نیست
آه ای تبریزِ من از قول مولانا بگو
بعد شمسش رونق شعر و شعارم خوب نیست
از منِ شاعر که پرسی مثنوی هم درد داشت
هرچه دارم شعر بود ،دار و ندارم خوب نیست
حال و روزم خوب نیست ،روزگارم خوب نیست
این حوالی هیچ چیز حول مدارم خوب نیست
یک عمر با سیگار خود مثل برادر باش و بعد
روی پاکت حک شود این زهر مارم خوب نیست
جای من حرفی بزن تنها ترین مضراب من
بغض دارد سینه ام حال سه تارم خوب نیست.
م
۱.۷k
۱۷ مهر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.