🖤پارت ۱۸ بیمار دوست داشتنی🖤
ات:صبح که از خواب بیدار شدم سرم گیج میرفت داشتم میخوردم زمین که کوک گرفت منو
کوک:چیشد عزیزم
ات:سرم داره گیج میره حالم خوب نیست
کوک:میخوای بریم دکتر
ات:نه بابا به یه قرص خوب میشم
کوک:باش هرجور خودت راحتی من برم برات قرص بیارم
ات:باش برو
از زبان ات
میدونستم داره شروع میشه دکتر بهم گفت ولی من باید بتونم مقاومت کنم
ات:دوباره سرفه خونی کردم دستمالش رو قایم کردم کوک نبینه
کوک:من اومدم
کوک:بیا برات قرص و دمنوش برای سرفه ها آوردم اون روز خوابیدی نخوردی خودم خوردم
ات:آفرین که نمیزاری چیزی اصراف شه (با خنده)
ات:بده قورس رو اول
از زبان ات
قرص رو خوردم دمنوش هم خوردم اصلا حالم بهتر نشد ولی تظاهر کردم بهترم
کوک:بهتری
ات:آره خیلی بهترم
کوک:چند روز دیگه اقدمونه ها
ات:آره خیلی خوشحالم
کوک:منم یه جوری برقصم پشم های همه بریضه
ات:باشه میبینیم
کوک:(خنده)
کوک:میای بریم بیرون
ات:کجا بریم
کوک:
بنظرتون کجا میخوان برن😂
کوک:چیشد عزیزم
ات:سرم داره گیج میره حالم خوب نیست
کوک:میخوای بریم دکتر
ات:نه بابا به یه قرص خوب میشم
کوک:باش هرجور خودت راحتی من برم برات قرص بیارم
ات:باش برو
از زبان ات
میدونستم داره شروع میشه دکتر بهم گفت ولی من باید بتونم مقاومت کنم
ات:دوباره سرفه خونی کردم دستمالش رو قایم کردم کوک نبینه
کوک:من اومدم
کوک:بیا برات قرص و دمنوش برای سرفه ها آوردم اون روز خوابیدی نخوردی خودم خوردم
ات:آفرین که نمیزاری چیزی اصراف شه (با خنده)
ات:بده قورس رو اول
از زبان ات
قرص رو خوردم دمنوش هم خوردم اصلا حالم بهتر نشد ولی تظاهر کردم بهترم
کوک:بهتری
ات:آره خیلی بهترم
کوک:چند روز دیگه اقدمونه ها
ات:آره خیلی خوشحالم
کوک:منم یه جوری برقصم پشم های همه بریضه
ات:باشه میبینیم
کوک:(خنده)
کوک:میای بریم بیرون
ات:کجا بریم
کوک:
بنظرتون کجا میخوان برن😂
۹.۸k
۰۵ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.