وانشات (وقتی از دستت داد ......) پارت ۲
#وانشات
#فلیکس
#یونگ_بوک
(فلش بک)
دستشو نوازش بار روی صورت فرشته کوچولویی که توی گهواره توی خواب نازی بود می کشید.
بغض وجودشو فرا گرفته بود و با لبخندی به دخترکش نگاه میکرد.
+ میتونی مامانت رو ببخشی؟
و بعد با بغض دستای کوچک دخترشو قفل دست های خودش کرد
+ میتونی قوی بمونی ؟
با قطره اشکی که از چشماش چکید دستشو به سمت موهای کم پشت دخترکش برد و نوازششون کرد
+ لطفاً مثل مامانت ضعیف نباش فرشته ی من
و بعد یک قطره ی اشک دیگه از چشمش به پایین ریخت و بعد دو قطره،سه قطره ،چهارقطره ......
از گهواره ی دخترکش دل کند و به سمت میز سفید اون طرف اتاق رفت و قلم و کاغذش رو برداشت و همینطور که دونه دونه و پشت سر هم بی صدا اشک میریخت، شروع به نوشتن کرد .
(فلیکس عزیزم....بابت همه چیز ازت متشکرم.....بابت اینکه بهم عشق ورزیدن....بهم محبت کردی و دخترکمون رو بهم هدیه دادی.....اما منو ببخش که بدون جبران کار های زیادی که برام کردی....دارم میرم.....منو بخشش که بخاطر اینکه نتوستم همون قدر که بهم عشق دادی بهت عشق بورزی.
زیبای من..... متاسفم که تا این حد ضعیفم که نتونستم این زندگی و مشکلات رو تحمل کنم.... متاسفم بخاطر اینکه عرضه نداشتم باهاشون بجنگم تا خانواده ی خوشحالی ازمون بسازم.... متاسفم که نمیتونم الان تورو به آغوش بکشم و بگم که چقدر ازت ممنونم....من واقعاً متأسفم..... از دخترمون متاسفم که مادری به بی عرضگی من نصیبش شده که قراره اونو همون اول راه ترک بکنه.... متاسفم از دخترمون که نتونستم براش ذره ای مادری کنم و متاسفم از دخترمون که قراره بخاطر کمبود مهر و محبت مادرش جلوی بقیه گردن خم کنه.
فلیکس عزیزم....عشقم، لطفاً به جای من برای دخترمون هم پدری و هم مادری بکن ..... لطفاً نزار کمبود مهر و محبت مادر بی عرضش در یادش بمونه...... لطفاً براش پدری و مادری بی نقص باش.
میدونم....بار سینگینیه و همش روی روی دوش های تو قرار دادم.... اما لطفاً مواظب دخترکمون باش و لطفاً منو ببخش که لیاقت خانواده ای همچون شما هارو نداشتم و ندارم و نخواهم داشت.
دوستت دارم.)
#فلیکس
#یونگ_بوک
(فلش بک)
دستشو نوازش بار روی صورت فرشته کوچولویی که توی گهواره توی خواب نازی بود می کشید.
بغض وجودشو فرا گرفته بود و با لبخندی به دخترکش نگاه میکرد.
+ میتونی مامانت رو ببخشی؟
و بعد با بغض دستای کوچک دخترشو قفل دست های خودش کرد
+ میتونی قوی بمونی ؟
با قطره اشکی که از چشماش چکید دستشو به سمت موهای کم پشت دخترکش برد و نوازششون کرد
+ لطفاً مثل مامانت ضعیف نباش فرشته ی من
و بعد یک قطره ی اشک دیگه از چشمش به پایین ریخت و بعد دو قطره،سه قطره ،چهارقطره ......
از گهواره ی دخترکش دل کند و به سمت میز سفید اون طرف اتاق رفت و قلم و کاغذش رو برداشت و همینطور که دونه دونه و پشت سر هم بی صدا اشک میریخت، شروع به نوشتن کرد .
(فلیکس عزیزم....بابت همه چیز ازت متشکرم.....بابت اینکه بهم عشق ورزیدن....بهم محبت کردی و دخترکمون رو بهم هدیه دادی.....اما منو ببخش که بدون جبران کار های زیادی که برام کردی....دارم میرم.....منو بخشش که بخاطر اینکه نتوستم همون قدر که بهم عشق دادی بهت عشق بورزی.
زیبای من..... متاسفم که تا این حد ضعیفم که نتونستم این زندگی و مشکلات رو تحمل کنم.... متاسفم بخاطر اینکه عرضه نداشتم باهاشون بجنگم تا خانواده ی خوشحالی ازمون بسازم.... متاسفم که نمیتونم الان تورو به آغوش بکشم و بگم که چقدر ازت ممنونم....من واقعاً متأسفم..... از دخترمون متاسفم که مادری به بی عرضگی من نصیبش شده که قراره اونو همون اول راه ترک بکنه.... متاسفم از دخترمون که نتونستم براش ذره ای مادری کنم و متاسفم از دخترمون که قراره بخاطر کمبود مهر و محبت مادرش جلوی بقیه گردن خم کنه.
فلیکس عزیزم....عشقم، لطفاً به جای من برای دخترمون هم پدری و هم مادری بکن ..... لطفاً نزار کمبود مهر و محبت مادر بی عرضش در یادش بمونه...... لطفاً براش پدری و مادری بی نقص باش.
میدونم....بار سینگینیه و همش روی روی دوش های تو قرار دادم.... اما لطفاً مواظب دخترکمون باش و لطفاً منو ببخش که لیاقت خانواده ای همچون شما هارو نداشتم و ندارم و نخواهم داشت.
دوستت دارم.)
۱۷.۳k
۱۰ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.