تنهایی پارت 10
اون مرد کسی نبود جز ..........................................................................................تهیونگ .. ات; تهیونگ من اینجا چیکار میکنم . باصدای ضعیف.. تهیونگ ; ات بهوش امدی .بعد دعوا یی که کردی با داد اخر بیهوش شدی .ات; حال بچه ها چطوره ..تهیونگ; چرا بعد اون همه اتفاق نگران اونایی.. ات; چون اونا تنها کسایی هستن که برام موندن .تهیونگ ; خانوادت چی اعضا چی ها پس ما چی ما برات هیچی نیستیم .یکم بلند. ات ; چرا داری اینطوری میکنی تهیونگ شما ها همه چیز منید ولی من اونارو خیلی بیشتر از شما میشناسم چون از 13 ساله گی باهاشون حرف میزدم . تهیونگ ;هوفففففف ببخشید اعصابم یکم خورد بود سر تو خالی کردم .. ات;بچها کجان و من چند وقته بیهوشم.. تهیونگ ;بیرون اتاق سه روز که بیهوشی .. ات;به بچه ها بگو بیان میخوام نامه خود کشی سولی رو بهشون بدم .. پرش به زمانی که دارن نامه خود کشی سولی رو میخونن .. سویون ;چرا قبلا اینو بهمون نشون نداده بودی ..ات; چون نمیتونستم .. محتوای نامه مطمعنم وقتی این نامه رو میخونید من خودکشی کردم دلم برا همتون تنگ میشه واینوبدونین که ات هیچ تقسیری نداشته وهمچی تقسیر گانگجه بوده ولطفا حواستون به ات باشه اون افسردگی و نا راحتی قلبی داره ...................................... لایکیادت نره بیب
۳.۵k
۰۲ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.