عشق درگیرpt17
پارت۱۷
ویو کوک
یه تماس از مکس داشتم رفتم تو حیاط جواب بدم
کارم تموم شد رفتم داخل ات کجاست؟
ولش کن
رفتم تو اتاقم
ویو ا.ت
صدای در اومد جو.جونگ کوک مگه نرفته بود بیرون؟
الان چیکار کنم
خوبه هنوز لخت نشدم ا.الان چیکار کنم
اگه منو تو این وضع ببینه دفنم میکنه
چشمم به پنجره خورد رفتم سمتش
پنجرش سمت باغ بود ولی ارتفاش یکم بلند بود
بیخیال ا.ت بهتر از اینه که مچتو بگیره
عزممو جزم کردم پنجره رو ارم باز کردم
هوفف از پسش بر میایی ا.ت
کوک:داری چیکار میکنی
از ترس پریدم افتادم پایین
ا.ت:(جیغ)
ویو کوک
ا.ت اینجا چیکار میکنه چرا پرید
یهو صدای جیغش اومد
بدو بدو رفتم سمت باغ
سرپا شده بود
کوک:ا.ت خوبی
ا.ت:تو اینجا چیکار میکنی
ا.ت: برگرد برگرد
کوک: چی؟
ا.ت:میگم برو*داد
رومو اونور کردم بلند گفتم
کوک:ازت توضیح میخوام
راه افتادم طرف اتاقم رفتم تو حمومم وان نصفه اب بودو یه دست لباس با حوله تو سبد بود
چرا میخواست اینجا حموم کنه؟
ویو ا.ت
پوف بلاخره رفت
حتما تا الان حسابی عصبانی شدهو فکرای بد میکنه اهههه چرا من انقد بد بختم
با هزار بدبختی رفتم تو اتاقم
حالا چیکار کنم با خودم
لباسامو در اوردمو
دستو صورتمو با موهام توی دست شوری که تو همو بود شستم (دست شور نه دست شویی😂)
با یه حوله کوچیک خشک کردمو لباش تنم کردم
راه افتادم سمت اتاق کوک در زدمو وارد شدم
سرمو پایین انداختم
بلند شد از جاشو یه حول انداخت رو سرم
کوک:موهاتو خشک کن سرما میخوری
ماهامو با حوله خشک کردم
ا.ت:ببخش...
کوک:نمیخواد معذرت خواهی کنی فقط بگو اینجا چیکار میکردی؟
ا.ت:م.من داشتم باغ راه می
کوک:زود تر میخوای داستان تعریف کنی
ا.ت:لباسام گلی شد شیر حمومم شکست فکر کردم بیرونی اتاق دیگه ایم نبود مجبور بودم
کوک:خیله خب برو بیرون
ا.ت:ب.برم بیرون؟ن.نمیخوای سرزنشم کنی؟
کوک:مکس*داد
ا.ت:باشه باشه
جوش نیار اقای از خود راضی از اتاقش اومدم بیرون رفتم تو اتاق خودم موهامو با سشوار داشتم خشک میکردم که صدای در اومد
ا.ت:بیا تو
در باز شد یه مرد غریبه اومد داخل...
بچه ها برای اینکه تصوراتتون بهتر شه
اسلاید۲ لباس ا.ت
اسلاید۳ حمام کوک
اسلاید ۴ تکه ای از اتاق کوک
اسلاید۵اتاق ا.ت
اگه یادتون باشه تمام صورتی بود اونم پنجرشه که رو به باغه💜👉
ویو کوک
یه تماس از مکس داشتم رفتم تو حیاط جواب بدم
کارم تموم شد رفتم داخل ات کجاست؟
ولش کن
رفتم تو اتاقم
ویو ا.ت
صدای در اومد جو.جونگ کوک مگه نرفته بود بیرون؟
الان چیکار کنم
خوبه هنوز لخت نشدم ا.الان چیکار کنم
اگه منو تو این وضع ببینه دفنم میکنه
چشمم به پنجره خورد رفتم سمتش
پنجرش سمت باغ بود ولی ارتفاش یکم بلند بود
بیخیال ا.ت بهتر از اینه که مچتو بگیره
عزممو جزم کردم پنجره رو ارم باز کردم
هوفف از پسش بر میایی ا.ت
کوک:داری چیکار میکنی
از ترس پریدم افتادم پایین
ا.ت:(جیغ)
ویو کوک
ا.ت اینجا چیکار میکنه چرا پرید
یهو صدای جیغش اومد
بدو بدو رفتم سمت باغ
سرپا شده بود
کوک:ا.ت خوبی
ا.ت:تو اینجا چیکار میکنی
ا.ت: برگرد برگرد
کوک: چی؟
ا.ت:میگم برو*داد
رومو اونور کردم بلند گفتم
کوک:ازت توضیح میخوام
راه افتادم طرف اتاقم رفتم تو حمومم وان نصفه اب بودو یه دست لباس با حوله تو سبد بود
چرا میخواست اینجا حموم کنه؟
ویو ا.ت
پوف بلاخره رفت
حتما تا الان حسابی عصبانی شدهو فکرای بد میکنه اهههه چرا من انقد بد بختم
با هزار بدبختی رفتم تو اتاقم
حالا چیکار کنم با خودم
لباسامو در اوردمو
دستو صورتمو با موهام توی دست شوری که تو همو بود شستم (دست شور نه دست شویی😂)
با یه حوله کوچیک خشک کردمو لباش تنم کردم
راه افتادم سمت اتاق کوک در زدمو وارد شدم
سرمو پایین انداختم
بلند شد از جاشو یه حول انداخت رو سرم
کوک:موهاتو خشک کن سرما میخوری
ماهامو با حوله خشک کردم
ا.ت:ببخش...
کوک:نمیخواد معذرت خواهی کنی فقط بگو اینجا چیکار میکردی؟
ا.ت:م.من داشتم باغ راه می
کوک:زود تر میخوای داستان تعریف کنی
ا.ت:لباسام گلی شد شیر حمومم شکست فکر کردم بیرونی اتاق دیگه ایم نبود مجبور بودم
کوک:خیله خب برو بیرون
ا.ت:ب.برم بیرون؟ن.نمیخوای سرزنشم کنی؟
کوک:مکس*داد
ا.ت:باشه باشه
جوش نیار اقای از خود راضی از اتاقش اومدم بیرون رفتم تو اتاق خودم موهامو با سشوار داشتم خشک میکردم که صدای در اومد
ا.ت:بیا تو
در باز شد یه مرد غریبه اومد داخل...
بچه ها برای اینکه تصوراتتون بهتر شه
اسلاید۲ لباس ا.ت
اسلاید۳ حمام کوک
اسلاید ۴ تکه ای از اتاق کوک
اسلاید۵اتاق ا.ت
اگه یادتون باشه تمام صورتی بود اونم پنجرشه که رو به باغه💜👉
۵۶.۵k
۰۵ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.