❤️دوست دارم❤️ فیک تهیونگ❤️(6)
پوز خندی زدم و گفتم: تو...تو هنوز منو دوست داری وایی جک نگو تهیونگ. تهیونگ: من جک نمیگم خیلیم جدیم بلندشدم و داشتم میرفتم که تهیونگ گفت: فردا میبینمت عشقم. من: عشق تو هرمی هست من نیستم. تهیونگ: وقتی حرص میخوری خیلی کیوت میشی😄. دیگه داشتم عصبی میشدم رفتم پیشش و روبه روش وایسادم و خودمو آروم کردم. گفتم: بهتره زیاد کنارم نباشی آخه دوست پسرم دعوات میکنه انگار دپرس شد گفت: تو دوست پسر داری. من:اره.خوب من دیگه میرم. تهیونگ: باشه بای من:بای.
نمی تونستم جلوی خودمو بگیرم زود ساحل رو ترک کردم و رفتم خونه و زودی رفتم تو اتاقم همونجا بغضم ترکید....من چجوری ادمیم...
نمی تونستم جلوی خودمو بگیرم زود ساحل رو ترک کردم و رفتم خونه و زودی رفتم تو اتاقم همونجا بغضم ترکید....من چجوری ادمیم...
۳۱.۷k
۰۱ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.