عشق قدیمی
عشق قدیمی
ادامه پارت قبلی
یکی به رونم تیر زد افتادم جونگ کوکم بلند اسمم و صدا کرد
تفنگم و در آورد و چند تا تیر زد به اون کسی که بهم تیر زد
بعد بلندم کرد و برد تو ماشین
به راننده گفت
بریم بیمارستان
رفتیم من و بردن تو یه اتاقه گفتن باید عمل بشی گفتم باشه
از دید جونگ کوک
دکتر اومد تو گفت باید عمل بشه
گفتم باشه
( پرش زمان به فردا )
توی بیمارستان بودم امروز مرخص می شدم
جونگ کوک اومد تو گفت سلام
منم گفتم سلام
گفت خوبه زنده ای
گفتم من سگ جونم نمیمیرم
گفت پس این طور
گفتم آره
گفتم می تونیم بریم
گفت آره
بلند شدم
گفت می خوای..
نزاشتم حرفاش تموم
گفتم نه نمی خواد
گفت اک
بلند شدم و رفتیم سمت سوار شدیم رفتیم خونه
گفت آهان امروز عروسی می کنیم
بلند گفتم چیییییی
گفت هوییییییی صدات و واسه من بلند نکن
اره امروز عروسی می کنیم که ای کاش نمیکردیم
گفتم ای کاش
رفتم اتاقم
جونگ کوک اومد تو گفت وسایل هاتم میاد تو اتاقم
گفتم می دونم
ادامه پارت قبلی
یکی به رونم تیر زد افتادم جونگ کوکم بلند اسمم و صدا کرد
تفنگم و در آورد و چند تا تیر زد به اون کسی که بهم تیر زد
بعد بلندم کرد و برد تو ماشین
به راننده گفت
بریم بیمارستان
رفتیم من و بردن تو یه اتاقه گفتن باید عمل بشی گفتم باشه
از دید جونگ کوک
دکتر اومد تو گفت باید عمل بشه
گفتم باشه
( پرش زمان به فردا )
توی بیمارستان بودم امروز مرخص می شدم
جونگ کوک اومد تو گفت سلام
منم گفتم سلام
گفت خوبه زنده ای
گفتم من سگ جونم نمیمیرم
گفت پس این طور
گفتم آره
گفتم می تونیم بریم
گفت آره
بلند شدم
گفت می خوای..
نزاشتم حرفاش تموم
گفتم نه نمی خواد
گفت اک
بلند شدم و رفتیم سمت سوار شدیم رفتیم خونه
گفت آهان امروز عروسی می کنیم
بلند گفتم چیییییی
گفت هوییییییی صدات و واسه من بلند نکن
اره امروز عروسی می کنیم که ای کاش نمیکردیم
گفتم ای کاش
رفتم اتاقم
جونگ کوک اومد تو گفت وسایل هاتم میاد تو اتاقم
گفتم می دونم
۴.۱k
۳۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.