قلب سیاه
قلب سیاه
P15
ات : داشتم ازش فرار می کردم ، دیدم نیستش نشستم نفسی تازه کنم که... حس کردم دستی از پشت منو گرفت
کوک: نترس داریم میریم تو اتاق یه چیزی نشونت بدم
ات:( با خودش) اشهد چجوری بود ؟
حمد اولش چی بوددددد
ات: کوک ، گوه سگ خوردم ایشالا پیرسگ شم ولم کو
کوک: داد بزنی که هیچ کس صداتو نمیشنوه
جیگر قهوه ای
ات: جد و آبادت جیگر قهوه آیه
( میرن تو اتاق )
ات: چرا دستتو میزنی به شلوارت؟( چشاشو. میبنده)
ات: گوه خوردم به جدم گوه خوردم
کوک: چشاتو باز کن
ات: یااا عل... این چیه ؟
کوک: باکس کادو دیه
ات: 😑اناناس به چه مناسبت ؟
کوک: ولنتایننن
ات: آخه بز تو رو چه به پز؟
کوک: هرهرهر خندیدیم
ات: دوره لبت عن دیدیم
با خودش دیگه میشه ( ب)
ات: ( ب) اه این بی جنبه باز رفت تو فاز گوهی
کوک: اصن لیاقت نداری
ات: نه بابا تو چقدر داری
کوک( میره و پشت سرش درو مثه خری که بهش تی تاپ ندادن می بنده)
ات: چه عواقبی ولی خداوکیلی گردنبند خوشملیه
ویو هانا
هانا: لونا پدر جونگ کوک صاحب بزرگترین شرکت کره است دیگه.. اره؟
لونا: اوهوم
هانا: پس این عکس رو پخش کن و کپشن بنویس زید پسر بزرگترین صاحب شرکت کره با یکی دیگه
لونا: بسه دیگه پارم کردی ات بدبخت کاری نکرده که
هانا: خفه هم اونیش هم پدرش کاری نکردن؟
الان اونا نیستن پس باید اون تقاص پس بده
لونا: خب اون شب...
P15
ات : داشتم ازش فرار می کردم ، دیدم نیستش نشستم نفسی تازه کنم که... حس کردم دستی از پشت منو گرفت
کوک: نترس داریم میریم تو اتاق یه چیزی نشونت بدم
ات:( با خودش) اشهد چجوری بود ؟
حمد اولش چی بوددددد
ات: کوک ، گوه سگ خوردم ایشالا پیرسگ شم ولم کو
کوک: داد بزنی که هیچ کس صداتو نمیشنوه
جیگر قهوه ای
ات: جد و آبادت جیگر قهوه آیه
( میرن تو اتاق )
ات: چرا دستتو میزنی به شلوارت؟( چشاشو. میبنده)
ات: گوه خوردم به جدم گوه خوردم
کوک: چشاتو باز کن
ات: یااا عل... این چیه ؟
کوک: باکس کادو دیه
ات: 😑اناناس به چه مناسبت ؟
کوک: ولنتایننن
ات: آخه بز تو رو چه به پز؟
کوک: هرهرهر خندیدیم
ات: دوره لبت عن دیدیم
با خودش دیگه میشه ( ب)
ات: ( ب) اه این بی جنبه باز رفت تو فاز گوهی
کوک: اصن لیاقت نداری
ات: نه بابا تو چقدر داری
کوک( میره و پشت سرش درو مثه خری که بهش تی تاپ ندادن می بنده)
ات: چه عواقبی ولی خداوکیلی گردنبند خوشملیه
ویو هانا
هانا: لونا پدر جونگ کوک صاحب بزرگترین شرکت کره است دیگه.. اره؟
لونا: اوهوم
هانا: پس این عکس رو پخش کن و کپشن بنویس زید پسر بزرگترین صاحب شرکت کره با یکی دیگه
لونا: بسه دیگه پارم کردی ات بدبخت کاری نکرده که
هانا: خفه هم اونیش هم پدرش کاری نکردن؟
الان اونا نیستن پس باید اون تقاص پس بده
لونا: خب اون شب...
۹.۲k
۰۵ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.