پارت 18
هلن: بانو قدام نکن
کوک: چشم پرنسس
هلن: عههه
کوک: پس چی؟ کمتر این لیاقت تو نیست
هلن: نمیدونم لیاقت با شما حرف زدن رو دارم یا نه
کوک: بالا تر از اینا رو داری حالا یه سوال مگه تو دوست نداشتی من کولت کنم؟
هلن: کلا از اینکه بقیه بلندم کنن خوشم میاد
کوک: خیلی هم عالی(بزاید بغلش کرد)
هلن: وای چیکار میکنی الان میوفتم
کوک: من هواسم بهت هست
هلن: مرسی
کوک: وظیفمه بیا ببرمت تو اتاقم
ویو ته
نمیدونم چرا دم در اتاقم داشتم دید میزدم ولی... یه دعفه... اون.... هلنه؟ که بغل کوکه؟ بردش تو اتاق؟.... چی؟.. او... اونا تو رابطن؟ کوک بردش تو اتاق خودش هلن دستش دور گردنش بود میخندیدن.... هلن رو دیگه از دست دادم... اون ازم گرفتش اون دیگه برای کوک شده
ویو هلن
رفتیم تو اتاق که کوک منو پرت کرد توی تخت
هلن: اخخخخخ دردم اومد نکن لطفا
کوک: منن میخوام دردت بیاد دیگه کوچولو
بیا یه بازی دست دستی بازی
هلن باشه
(دستاشون به خم میخوره اینجا)
ته تو ذهنش: از حرف هایی که زدن از صدا های بدنشون(همون صدای دست ته فکر میکنه صدای بدنشونه) از تمام اینا میشه فهمید اینا تو رابطن کاش من بجای کوک داشتم هلن رو به فاک میدادم(ته جا کلا چپ کردی حس میکنم)
عوفففف بردم با این قلبه شکسته یکم افسرده شم
کوک: من میرم خراکی بیارم
هلن: منم میام اخخخخخخ
کوک: چی شد
هلن: من.. جیز.... من عادت ماهانم
کوک: همین جا بخواب(پتو داد روش) میرم برات همه چی میارم
هلن: ممنون
کوک میخواست بره که هلن دستشو گرفت
هلن: کوک... مرسی که مراقبمی
کوک: دیگه چیکار کنم ها؟ من میرم
ویو کوک
رفتم یه مسکن یه ظرف توت فرنگی برداشتم چون کلا هلن عاشق توت فرنگیه حتی ارمی ها لقب توت فرنگی رو بهش دادن خب دیگه چی؟ اها اب هم گرم میکنم براش شاید خواست زمستونه خب دیگه چی؟ اها راستی یه عروسک گرفتم که داخلش کیسه اب گرم داره اونم براش پر میکنم خیلی و کلی خراکی دیگه
رفتم تو اتاق
هلن: اینا چیه؟
کوک: برای توعه
هلن داشت بلند میشد: نمیخواست
کوک: عهههه میگم بلند نشو تو درد داری بیا اینو بگیر
هلن: این چیه؟
کوک: عروسک برای تو
هلن: چرا گرمه؟
کوک: داخلش کیسه اب گرم داره
هلن: کوک مرسی برای همه چی
کوک: نمیخواد اینقدر تشکر کنی بیا بلند شو این قرصو بخور بعدم توت فرنگی چه فیلمی نگاه کنیم؟
هلن: نمیدونم
کوک: قطار بوسان؟
هلن: چه مدلیه؟
کوک: زامبی
هلن: نه نه
کوک: پسسسس تاروت ها؟
هلن: خوبه
وسط فیلم هلن میترسه میپره بغل کوک تو سینش قایم میشه
هلن: کوک کوک استپ کن من میترسم
کوک: باشه باشه چیزی نیس بیا بغل من بخواب
هلن: باشه
ویو کوک
داشتیم فیلم رو نگاه میکردیم تمام شد که هلن هیچی نگفت دیدم خوابه چقدرم کیوته بغلش کردم گذاشتمش سمت چپ که دیواره تا نترسه خودم سمت راس خوابیدم خرسه هم دادم بغلش که خودش اومد تو بغلم غر زد
هلن خیلی خوابالی: دیگه نبینم تو جایی که میخوام بخوام بخوابم دخالت کنیا
اومد خودشو از پشت جا کرد تو بغلم یکم موقه خواب تکون میخورد گفتم شاید دل درد داره دلشو ماساژ دادم تا بهتر بشه
(کوک بیا ما هم ماساژ بده😐😈
کوک: چشم پرنسس
هلن: عههه
کوک: پس چی؟ کمتر این لیاقت تو نیست
هلن: نمیدونم لیاقت با شما حرف زدن رو دارم یا نه
کوک: بالا تر از اینا رو داری حالا یه سوال مگه تو دوست نداشتی من کولت کنم؟
هلن: کلا از اینکه بقیه بلندم کنن خوشم میاد
کوک: خیلی هم عالی(بزاید بغلش کرد)
هلن: وای چیکار میکنی الان میوفتم
کوک: من هواسم بهت هست
هلن: مرسی
کوک: وظیفمه بیا ببرمت تو اتاقم
ویو ته
نمیدونم چرا دم در اتاقم داشتم دید میزدم ولی... یه دعفه... اون.... هلنه؟ که بغل کوکه؟ بردش تو اتاق؟.... چی؟.. او... اونا تو رابطن؟ کوک بردش تو اتاق خودش هلن دستش دور گردنش بود میخندیدن.... هلن رو دیگه از دست دادم... اون ازم گرفتش اون دیگه برای کوک شده
ویو هلن
رفتیم تو اتاق که کوک منو پرت کرد توی تخت
هلن: اخخخخخ دردم اومد نکن لطفا
کوک: منن میخوام دردت بیاد دیگه کوچولو
بیا یه بازی دست دستی بازی
هلن باشه
(دستاشون به خم میخوره اینجا)
ته تو ذهنش: از حرف هایی که زدن از صدا های بدنشون(همون صدای دست ته فکر میکنه صدای بدنشونه) از تمام اینا میشه فهمید اینا تو رابطن کاش من بجای کوک داشتم هلن رو به فاک میدادم(ته جا کلا چپ کردی حس میکنم)
عوفففف بردم با این قلبه شکسته یکم افسرده شم
کوک: من میرم خراکی بیارم
هلن: منم میام اخخخخخخ
کوک: چی شد
هلن: من.. جیز.... من عادت ماهانم
کوک: همین جا بخواب(پتو داد روش) میرم برات همه چی میارم
هلن: ممنون
کوک میخواست بره که هلن دستشو گرفت
هلن: کوک... مرسی که مراقبمی
کوک: دیگه چیکار کنم ها؟ من میرم
ویو کوک
رفتم یه مسکن یه ظرف توت فرنگی برداشتم چون کلا هلن عاشق توت فرنگیه حتی ارمی ها لقب توت فرنگی رو بهش دادن خب دیگه چی؟ اها اب هم گرم میکنم براش شاید خواست زمستونه خب دیگه چی؟ اها راستی یه عروسک گرفتم که داخلش کیسه اب گرم داره اونم براش پر میکنم خیلی و کلی خراکی دیگه
رفتم تو اتاق
هلن: اینا چیه؟
کوک: برای توعه
هلن داشت بلند میشد: نمیخواست
کوک: عهههه میگم بلند نشو تو درد داری بیا اینو بگیر
هلن: این چیه؟
کوک: عروسک برای تو
هلن: چرا گرمه؟
کوک: داخلش کیسه اب گرم داره
هلن: کوک مرسی برای همه چی
کوک: نمیخواد اینقدر تشکر کنی بیا بلند شو این قرصو بخور بعدم توت فرنگی چه فیلمی نگاه کنیم؟
هلن: نمیدونم
کوک: قطار بوسان؟
هلن: چه مدلیه؟
کوک: زامبی
هلن: نه نه
کوک: پسسسس تاروت ها؟
هلن: خوبه
وسط فیلم هلن میترسه میپره بغل کوک تو سینش قایم میشه
هلن: کوک کوک استپ کن من میترسم
کوک: باشه باشه چیزی نیس بیا بغل من بخواب
هلن: باشه
ویو کوک
داشتیم فیلم رو نگاه میکردیم تمام شد که هلن هیچی نگفت دیدم خوابه چقدرم کیوته بغلش کردم گذاشتمش سمت چپ که دیواره تا نترسه خودم سمت راس خوابیدم خرسه هم دادم بغلش که خودش اومد تو بغلم غر زد
هلن خیلی خوابالی: دیگه نبینم تو جایی که میخوام بخوام بخوابم دخالت کنیا
اومد خودشو از پشت جا کرد تو بغلم یکم موقه خواب تکون میخورد گفتم شاید دل درد داره دلشو ماساژ دادم تا بهتر بشه
(کوک بیا ما هم ماساژ بده😐😈
۶.۱k
۰۱ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.