زندگی سخت پارت 6
رفتم بیرون
دنبال یونگی میگشتم که یهو ....
ویو تهیونگ
دیدم جیمین زنگ میزنه جواب دادم
* ببین اگه اونو نکشی(با عصبانیت زیاد)
=چیشده ؟!
&فقط بخاطر اون دختره ی *** **منو از مدرسه اخراج کردن ! باید اونو بگیری ولی بیشور خیلی خوشگله !
=باشه بابا حرص نخور
قطع کردم
=کوکی باید یکی رو بگیریم
_کیو!؟
=اون دختره ای که جیمین و انداخت بیرون
_واقعا؟
=اره
_چه دختره ی باحالی'!
=فکر میکنی(اروم) وگنه دختر ارومیه
_همین جدید اومده؟
=اره
_ام ...باش
ویو کوک
دوست دارم واقعاً ببینمش که شاید ازش خوشم اومد
ویو ته
رفتیم دنبالش
دیدم منتظر کسی هست. پس گفتم
= هی دختره !! کجا میری(با لحن بد)
ویو الینا
بر گشتم و با جدیت گفتم
+شما؟!
=جوابمو ندادی؟!!
+خب چرا باید بگم!!
=باید بگی وگنه..(نذاشتم حرفش تموم بشه که گفتم)
+اگه نگم
ویو کوک
همون لحظه تهیونگ بهم علامت داد که بگیرمش
رفتم پشتشو دستامو تو دستاش یه جوری بستم که نتونست تکون بخوره
=خب خب حالا میخوای چیکار کنی؟!
=دوست داری بازم پر حرفی کنی!؟
_...
ویو الینا
همون لحظه با اون حرفش عصبانی شدم و محکم با پام زدم تو کی*رش که بدنشو جمع کرد و یه ناله ای از توی بدنش کرد و بعد بلند شد و محکم بهم سیلی زد
=ببین دیگه خودت داری بدترش میکنی !
(+ به _)👈منو ول کن( داد)
=دهنتو ببند
دستشو گذاشت تو دهنم که گازش گرفتم
ویو ته
=اه.....عوضی
خیلی وحشی بود برای همین به کوک گفتم
(=به_) ببرش
ویو کوک
داشتم می بردمش که هی وول میخورد انداختمش تو ماشین ( دراز کشیده بود)رفتم روش و سرمو به تو گوشش بردمو گفتم
_من از این کارا دوست ندارم بکنم ولی با اون در نیوفت
+تو چرا منو گرفتی! من باید برم خونه !!
_بیشتر از این نمیتونم بگم ' ولی .....ببخشید !!
ویو الینا
بعد از این حرفش که گفت که 'دوست نداره از این کارا ' بکنه میخواستم بهش پناه بیارم که دیدم داره یقه لباسمو میاره پایین داشت مور مورم میشد چون دکمه لباسمو باز کرده بود و یقمو تا شونم پایین اوارد و بعد موهامو کشید اونور و گفت
_... ببخشید....
و بدنمو با دست راستش سفت نگه داشت و با دست چپش مو هامو کشید کنارو میانه گردن و شونم ( میانه گردن و شونه یعنی وسط اون دو تا ) رو یه لیس اب دار زدو دندوناشو.....
شرط پارط بعد
10 لایک💕💕💕💕💖💖
9 کامنت💝💝💝💝💝💝💝💝💝
بایی
دنبال یونگی میگشتم که یهو ....
ویو تهیونگ
دیدم جیمین زنگ میزنه جواب دادم
* ببین اگه اونو نکشی(با عصبانیت زیاد)
=چیشده ؟!
&فقط بخاطر اون دختره ی *** **منو از مدرسه اخراج کردن ! باید اونو بگیری ولی بیشور خیلی خوشگله !
=باشه بابا حرص نخور
قطع کردم
=کوکی باید یکی رو بگیریم
_کیو!؟
=اون دختره ای که جیمین و انداخت بیرون
_واقعا؟
=اره
_چه دختره ی باحالی'!
=فکر میکنی(اروم) وگنه دختر ارومیه
_همین جدید اومده؟
=اره
_ام ...باش
ویو کوک
دوست دارم واقعاً ببینمش که شاید ازش خوشم اومد
ویو ته
رفتیم دنبالش
دیدم منتظر کسی هست. پس گفتم
= هی دختره !! کجا میری(با لحن بد)
ویو الینا
بر گشتم و با جدیت گفتم
+شما؟!
=جوابمو ندادی؟!!
+خب چرا باید بگم!!
=باید بگی وگنه..(نذاشتم حرفش تموم بشه که گفتم)
+اگه نگم
ویو کوک
همون لحظه تهیونگ بهم علامت داد که بگیرمش
رفتم پشتشو دستامو تو دستاش یه جوری بستم که نتونست تکون بخوره
=خب خب حالا میخوای چیکار کنی؟!
=دوست داری بازم پر حرفی کنی!؟
_...
ویو الینا
همون لحظه با اون حرفش عصبانی شدم و محکم با پام زدم تو کی*رش که بدنشو جمع کرد و یه ناله ای از توی بدنش کرد و بعد بلند شد و محکم بهم سیلی زد
=ببین دیگه خودت داری بدترش میکنی !
(+ به _)👈منو ول کن( داد)
=دهنتو ببند
دستشو گذاشت تو دهنم که گازش گرفتم
ویو ته
=اه.....عوضی
خیلی وحشی بود برای همین به کوک گفتم
(=به_) ببرش
ویو کوک
داشتم می بردمش که هی وول میخورد انداختمش تو ماشین ( دراز کشیده بود)رفتم روش و سرمو به تو گوشش بردمو گفتم
_من از این کارا دوست ندارم بکنم ولی با اون در نیوفت
+تو چرا منو گرفتی! من باید برم خونه !!
_بیشتر از این نمیتونم بگم ' ولی .....ببخشید !!
ویو الینا
بعد از این حرفش که گفت که 'دوست نداره از این کارا ' بکنه میخواستم بهش پناه بیارم که دیدم داره یقه لباسمو میاره پایین داشت مور مورم میشد چون دکمه لباسمو باز کرده بود و یقمو تا شونم پایین اوارد و بعد موهامو کشید اونور و گفت
_... ببخشید....
و بدنمو با دست راستش سفت نگه داشت و با دست چپش مو هامو کشید کنارو میانه گردن و شونم ( میانه گردن و شونه یعنی وسط اون دو تا ) رو یه لیس اب دار زدو دندوناشو.....
شرط پارط بعد
10 لایک💕💕💕💕💖💖
9 کامنت💝💝💝💝💝💝💝💝💝
بایی
۲.۳k
۱۰ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.