عشق اجباری پارت6
تو ماشین بودیم من با ته قهر بودم
رفیتیم خونه
ته: بدون اجازه ی من کجارفتی (با داد)
ا. ت: مگه بیرون رفتنم اجازه می خواد
ا. ت ویو
تیهونگ امد دست رو من بلند کردم اما منو نزد
ا. ت: معتل چی هستی بزن دیگه بزن راحتم کن
ته: کاری نکن
ا. ت ویو
خونه یک جای تیز داشت ته رفت تو اتاق خوابش من تا جون تو بدن داشتم خودمو به تیزیه زدم ته صدای قش کردن شنید اومد بیرون دید خونه خونیه
ته: ا. ت با خودت چی کار کردی!
ته ویو
سریع ا. ت رو بردم بیمارستان
دکتر اومد
ته: اقای دکتر خوب میشه
دکتر: فعلا تو کما هستش باید امیدمون به خدا باشه
یکهو کوک زنگ زد
کوک: الو تهیونگ کجایی
تهیونگ: تو بیمارستانم
کوک: چی بیمارستان حالت بد شده
ته: نه ا. ت
کوک: ا. ت چی
ته: ا. ت تو کما هست
بعد تلفن قط شد
شرط 25لایک 20تا پیام
رفیتیم خونه
ته: بدون اجازه ی من کجارفتی (با داد)
ا. ت: مگه بیرون رفتنم اجازه می خواد
ا. ت ویو
تیهونگ امد دست رو من بلند کردم اما منو نزد
ا. ت: معتل چی هستی بزن دیگه بزن راحتم کن
ته: کاری نکن
ا. ت ویو
خونه یک جای تیز داشت ته رفت تو اتاق خوابش من تا جون تو بدن داشتم خودمو به تیزیه زدم ته صدای قش کردن شنید اومد بیرون دید خونه خونیه
ته: ا. ت با خودت چی کار کردی!
ته ویو
سریع ا. ت رو بردم بیمارستان
دکتر اومد
ته: اقای دکتر خوب میشه
دکتر: فعلا تو کما هستش باید امیدمون به خدا باشه
یکهو کوک زنگ زد
کوک: الو تهیونگ کجایی
تهیونگ: تو بیمارستانم
کوک: چی بیمارستان حالت بد شده
ته: نه ا. ت
کوک: ا. ت چی
ته: ا. ت تو کما هست
بعد تلفن قط شد
شرط 25لایک 20تا پیام
۱۰۶.۱k
۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.