خون اشام جذاب من(part 11)
خون اشام جذاب من(part 11)
*مادربزرگ ته ویو
او او شکم برطرف شد ولی عروسم چه صدای قشنگی داره (مادربزرگ از تو بعیده 🌚)
*ا/ت ویو
با احساس خفگی بیدار شدمو دیدم ته توی یک میلی متری منه و دستاشو محکم دورم حلقه کرده
وایسا ببینم دیشب دیشب واییی الان با چه رویی توی صورتش نگاه کنم
یه ذره وول خوردم که گفت
+اوممم تکون نخور بیب میخوام بخوابم
_دارم خفه میشم
دستاشو یه ذره شل کرد و چشماشو باز کردو به من نگاه کرد
+دیشب خیلی خوش گذشت نه؟
_نه تو تجاوز کردی بهم
+اههه بیب تو خودتم میخواستی
_کی گفته
+دیشب عمم میگفت
اومد در گوشم و گفت
+د.دی عاشقتم هوم؟
و یه مک از لاله ی گوشم گرفت
_اون خوب تحریکم کرده بودی
+ادم وقتی نخواد تحریک نمیشه
_کی گفته
+همه مثلا من با زنی که نخوامش تحریک نمیشم
_خب تو اینجوریی
+گفتیو باور کردم
_پاشو پاشو الان یکی میاد میبینه زشته
+یک کسی جرعت نداره بدون اجازه بیاد دو چرا زشته؟
_چون من لختم و توهم لختی
+خب زنو شوهریم عیب نداره
_من زن ساختگیتم
+از کجا معلوم شاید واقعا زنم شدی مخصوصا که باهات رابطه داشتم
_هوففف گشنمه
+باشه پاشو لباس بپوش
_برو بیرون بپوشم
+در حضور من باید بپوشی بعدشم منم لختم برم بیرون؟
_روتو کن اونور
+نمیکنم بپوش
_عهههه اذیتم نکن
+اذیت چیه من شوهرتم
_هوففف باشه
پاشدم با خجالت پوشیدم که ته گفت
+دیشب اصلا توجه نکردم چه بدنی داری چون تاریک بود ولی الان که دیدم بازم دارم تحریک میشم
_عههههههههه پاشو دیگه
+باشه
کارامونو انجام دادیمو رفتیم پایین دیدیم همه نشستن
+_صبح بخیر
همه:صبح بخیر
+بریم سر میز
مم ت:پسرم
+بله
مم ت:دیشب بهتون خوش گذشته ها
+چ...چی
مم ت:دیشب صداتون نذاشت بخوابیم
_م..ما ک..ه کاری نک..ردیم
+مادرجون حالا چرا گفتی یه جیز شد دیگه بفرمایید سر میز
سانا داشت منو با حرص نگاه میکرد
*سانا ویو
دیشب صدای ناله هاشون نذاشت بخوابم
من باید به جای این دختره ی هرزه میبودم(خفه شو ، البته چون ات زن ته هس میگم وگرنه اصن به من چه)
با حرص داشتم نگاش میکردم
باید یه کاری کنم
اومممم فهمیدم
ادامه دارد...
شرط:
نداریم یه ساعت دیگه اپ میشه
پارت ده اسمات بود نذاشتم
خودتو تصور کنید با اون ذهن گل و سالمتون
من اصلا دیگه اسمات نمیزارم
حتی تو کامنتا
*مادربزرگ ته ویو
او او شکم برطرف شد ولی عروسم چه صدای قشنگی داره (مادربزرگ از تو بعیده 🌚)
*ا/ت ویو
با احساس خفگی بیدار شدمو دیدم ته توی یک میلی متری منه و دستاشو محکم دورم حلقه کرده
وایسا ببینم دیشب دیشب واییی الان با چه رویی توی صورتش نگاه کنم
یه ذره وول خوردم که گفت
+اوممم تکون نخور بیب میخوام بخوابم
_دارم خفه میشم
دستاشو یه ذره شل کرد و چشماشو باز کردو به من نگاه کرد
+دیشب خیلی خوش گذشت نه؟
_نه تو تجاوز کردی بهم
+اههه بیب تو خودتم میخواستی
_کی گفته
+دیشب عمم میگفت
اومد در گوشم و گفت
+د.دی عاشقتم هوم؟
و یه مک از لاله ی گوشم گرفت
_اون خوب تحریکم کرده بودی
+ادم وقتی نخواد تحریک نمیشه
_کی گفته
+همه مثلا من با زنی که نخوامش تحریک نمیشم
_خب تو اینجوریی
+گفتیو باور کردم
_پاشو پاشو الان یکی میاد میبینه زشته
+یک کسی جرعت نداره بدون اجازه بیاد دو چرا زشته؟
_چون من لختم و توهم لختی
+خب زنو شوهریم عیب نداره
_من زن ساختگیتم
+از کجا معلوم شاید واقعا زنم شدی مخصوصا که باهات رابطه داشتم
_هوففف گشنمه
+باشه پاشو لباس بپوش
_برو بیرون بپوشم
+در حضور من باید بپوشی بعدشم منم لختم برم بیرون؟
_روتو کن اونور
+نمیکنم بپوش
_عهههه اذیتم نکن
+اذیت چیه من شوهرتم
_هوففف باشه
پاشدم با خجالت پوشیدم که ته گفت
+دیشب اصلا توجه نکردم چه بدنی داری چون تاریک بود ولی الان که دیدم بازم دارم تحریک میشم
_عههههههههه پاشو دیگه
+باشه
کارامونو انجام دادیمو رفتیم پایین دیدیم همه نشستن
+_صبح بخیر
همه:صبح بخیر
+بریم سر میز
مم ت:پسرم
+بله
مم ت:دیشب بهتون خوش گذشته ها
+چ...چی
مم ت:دیشب صداتون نذاشت بخوابیم
_م..ما ک..ه کاری نک..ردیم
+مادرجون حالا چرا گفتی یه جیز شد دیگه بفرمایید سر میز
سانا داشت منو با حرص نگاه میکرد
*سانا ویو
دیشب صدای ناله هاشون نذاشت بخوابم
من باید به جای این دختره ی هرزه میبودم(خفه شو ، البته چون ات زن ته هس میگم وگرنه اصن به من چه)
با حرص داشتم نگاش میکردم
باید یه کاری کنم
اومممم فهمیدم
ادامه دارد...
شرط:
نداریم یه ساعت دیگه اپ میشه
پارت ده اسمات بود نذاشتم
خودتو تصور کنید با اون ذهن گل و سالمتون
من اصلا دیگه اسمات نمیزارم
حتی تو کامنتا
۱۱.۳k
۰۸ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.