فیک *وقتی عاشقت شد... *تعدادپارت ها نامعلوم
فیک
مقدمه*
تهیونگ:سلام من تهیونگم 28 ساله بزرگ ترین باند مافیا خرپول کل دنیا میشناسنش همه ازش میترسن دختر باز بارم زیاد میره
پدر و مادرش مردن
ا/ت:سلام من ا/تم 25 ساله دختر مهربون کیوت نسبتا پول دار پدر و مادرش مردن
کوک:سلام من 26 سالمه دوست تهیونگم منم بزرگترین باند مافیام
سونا:سلام من دوست ا/تم 24 سالمه
فیک& پارت 1
از زبان ات :
از خواب بلند شدم رفتم سرویس بهداشتی کارامو انجام دادم بعد رفتم حموم یه دوش 20مینی گرفتم اومدم بیرون رفتم لباس پوشیدم بعد رفتم صبحونه خوردم 10دقیقع بعد زدم بیرون زنگ زدم سونا ( سونا با علامت *)
شروع تماس
*الو سلام
ا/ت:سلامکمم کجایی
*خونه 🏠
ا/ت :میای بریم بیرون؟ خیلی حوصلم سر رفته
*اره میام میخوام یه موضوعی باهات در میون بزارم
ا/ت :باش
پایان تماس*
ا/ت:
خیلی کنجکاو بودم که سونا چی میخواست بگه قرار گذاشته بودیم بریم پارک ***
رفتم اونجا دیدم سونا نشسته روی صندلی رفتم پیشش نشستم.
سونا:
چه عجب یه بار دیر نکردی همیشه دیر میرسی همه جا
ا/ت :خب حالا توهم خب ترافیکه چون امروزم ممکن بود دیر برسم ولی چون نزدیک بودم تونستم زود برسم ( خنده)
سونا :(خنده) خب بزار ما اصلا برا یه چی دیگه لومده بودیم اینجا .
ا/ت : خب بگو ببینم چی شده.
سونا :بابام برای یه کاری از یه نفر 500وون گرفت( خب خودتون بزنید ماشین حساب بفهمید چقدر میشه😐😂 )
یارو بهش داده ولی بابام فقط یه هفته وقت داشت بدش. و لی بابام نتونست جورش کنه یارو بادیگارداشو فرستاده بابامو زدن ( با حالته گریه)چه کار کنم ا/ت؟
ا/ت:خب وام نمیتونید بگیرید؟
سونا:نه
ا/ت :چرا نیمشه
سونا:چون بابام وامه قبلیم پرداخت نکرده
ا/ت :میخوای چیکار کنی؟
سونا : نمیدونم .( با حالته گریه )
از زبان تهیونگ:
امروز روز اخر مهلتشه باید برم پیشش .کوک( با کمی داد)
کوک:بله کار داشتی
تهیونگ:اره میخواستم بگم برو پیش اون مرتیکه بگو پولو بده اگه نداد دخترشو بیار.
*فلش بک به یه هفته پیش *
ببین تو همچیو به جون خریدی اگه تا یه هفته بعد پولو دادی که دادی وگر نه دختر تو ازت میگرم
پدر سونا:چ.. چشم
*پایان فلش بک*
کوک : الان با بادیگاردا میرم.
تهیونگ :خوبه.
ا/ت :باش سونا گریه نکن من میرم پیش بابات درستش میکنم.
سونا:مرسی که هستی ( لبخند)میاد بغله ا/ت
ا/ت:خوبه که توهم هستی
سونا :ای وای من باید برم برا محاسبه کاری دیرم شد خاک تو سرم من میرم خدافظ.
ا/ت:بابای.
ا/ت :داشتم میرفتم پیش بابای سونا که دیدم...
خب خب خب ببینم خوشتون اومده یا نه
نظراتتون خیلی مهمه
کامنتم بزارید.
شرطا:
10تا لایک
5تا کامنت
شب خیر🙂
مقدمه*
تهیونگ:سلام من تهیونگم 28 ساله بزرگ ترین باند مافیا خرپول کل دنیا میشناسنش همه ازش میترسن دختر باز بارم زیاد میره
پدر و مادرش مردن
ا/ت:سلام من ا/تم 25 ساله دختر مهربون کیوت نسبتا پول دار پدر و مادرش مردن
کوک:سلام من 26 سالمه دوست تهیونگم منم بزرگترین باند مافیام
سونا:سلام من دوست ا/تم 24 سالمه
فیک& پارت 1
از زبان ات :
از خواب بلند شدم رفتم سرویس بهداشتی کارامو انجام دادم بعد رفتم حموم یه دوش 20مینی گرفتم اومدم بیرون رفتم لباس پوشیدم بعد رفتم صبحونه خوردم 10دقیقع بعد زدم بیرون زنگ زدم سونا ( سونا با علامت *)
شروع تماس
*الو سلام
ا/ت:سلامکمم کجایی
*خونه 🏠
ا/ت :میای بریم بیرون؟ خیلی حوصلم سر رفته
*اره میام میخوام یه موضوعی باهات در میون بزارم
ا/ت :باش
پایان تماس*
ا/ت:
خیلی کنجکاو بودم که سونا چی میخواست بگه قرار گذاشته بودیم بریم پارک ***
رفتم اونجا دیدم سونا نشسته روی صندلی رفتم پیشش نشستم.
سونا:
چه عجب یه بار دیر نکردی همیشه دیر میرسی همه جا
ا/ت :خب حالا توهم خب ترافیکه چون امروزم ممکن بود دیر برسم ولی چون نزدیک بودم تونستم زود برسم ( خنده)
سونا :(خنده) خب بزار ما اصلا برا یه چی دیگه لومده بودیم اینجا .
ا/ت : خب بگو ببینم چی شده.
سونا :بابام برای یه کاری از یه نفر 500وون گرفت( خب خودتون بزنید ماشین حساب بفهمید چقدر میشه😐😂 )
یارو بهش داده ولی بابام فقط یه هفته وقت داشت بدش. و لی بابام نتونست جورش کنه یارو بادیگارداشو فرستاده بابامو زدن ( با حالته گریه)چه کار کنم ا/ت؟
ا/ت:خب وام نمیتونید بگیرید؟
سونا:نه
ا/ت :چرا نیمشه
سونا:چون بابام وامه قبلیم پرداخت نکرده
ا/ت :میخوای چیکار کنی؟
سونا : نمیدونم .( با حالته گریه )
از زبان تهیونگ:
امروز روز اخر مهلتشه باید برم پیشش .کوک( با کمی داد)
کوک:بله کار داشتی
تهیونگ:اره میخواستم بگم برو پیش اون مرتیکه بگو پولو بده اگه نداد دخترشو بیار.
*فلش بک به یه هفته پیش *
ببین تو همچیو به جون خریدی اگه تا یه هفته بعد پولو دادی که دادی وگر نه دختر تو ازت میگرم
پدر سونا:چ.. چشم
*پایان فلش بک*
کوک : الان با بادیگاردا میرم.
تهیونگ :خوبه.
ا/ت :باش سونا گریه نکن من میرم پیش بابات درستش میکنم.
سونا:مرسی که هستی ( لبخند)میاد بغله ا/ت
ا/ت:خوبه که توهم هستی
سونا :ای وای من باید برم برا محاسبه کاری دیرم شد خاک تو سرم من میرم خدافظ.
ا/ت:بابای.
ا/ت :داشتم میرفتم پیش بابای سونا که دیدم...
خب خب خب ببینم خوشتون اومده یا نه
نظراتتون خیلی مهمه
کامنتم بزارید.
شرطا:
10تا لایک
5تا کامنت
شب خیر🙂
۶.۶k
۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.