♡ مافیا ددی من♡
♡ مافیا ددی من♡
Part 16
(از زبان ا/ت)
رسیدیم خونه و منو کشوند تو اتاق و گذاشتم روی تخت و گفت
جونگ کوک : دیگه نبینم انقدر با مردا بگردی ها
و بعد شروع کرد به بوسیدنم و همون طور لباسمم در می اورد و .... (استعداد ندارم اینجا هارو بنویسم خودتو بسازید🙂)
صبح با حس خیسی بیدار شدم دیدم جونگ کوک داره لبامو مو بوسه
جونگ کوک :بیدار شدی بیبی ببخشید نتونستم خودمو کنترل کنم
که دلم درد گرفت
جونگ کوک رفت حمام رو اماده کردم
و وان رو پر از اب کرد و رفتیم توش
جونگ کوک هم همون طور که زیر دلم رو ماساژ می داد روی گردنم مارک های درد ناکی هم می گذاشت جوری که فکر کنم تا چند روز بمونه
حمایت..... 💜؟
Part 16
(از زبان ا/ت)
رسیدیم خونه و منو کشوند تو اتاق و گذاشتم روی تخت و گفت
جونگ کوک : دیگه نبینم انقدر با مردا بگردی ها
و بعد شروع کرد به بوسیدنم و همون طور لباسمم در می اورد و .... (استعداد ندارم اینجا هارو بنویسم خودتو بسازید🙂)
صبح با حس خیسی بیدار شدم دیدم جونگ کوک داره لبامو مو بوسه
جونگ کوک :بیدار شدی بیبی ببخشید نتونستم خودمو کنترل کنم
که دلم درد گرفت
جونگ کوک رفت حمام رو اماده کردم
و وان رو پر از اب کرد و رفتیم توش
جونگ کوک هم همون طور که زیر دلم رو ماساژ می داد روی گردنم مارک های درد ناکی هم می گذاشت جوری که فکر کنم تا چند روز بمونه
حمایت..... 💜؟
۱۵.۷k
۲۱ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.