حسادت دازای⁴
ببینید چه دختر خوبیم پشت سر هم پارت میدم
ویو دازای
صب بیدار شدم و با دیدن میا تو بغلم لبخندی زدم، بلند شدم تا صبحونه درست کنم
روی میا رو کشیدم ولی سادیسم درونم گفت: پارچ آب رو بیار
- نههه سادیسم نه
سادیسم:بیارش
بعله سادیسم پیروز شد
پارچ آب رو آوردم و روش خالی کردم
+ دازایییی
- حیح حیح😈
+ یخ زدمممم ،سردههه
- الان گرمت میکنم😈✨
روش خیمه زدم و لباشو بوسیدم(چندشا،من هنتای بنویسم بالا میارم✨ولی تو اگه میخواهید دایرکت پیام بدید)
نیم ساعت بعد(
- گرمت شد؟
+آییی اره حالا این کبودیا رو چیکار کنم؟
-نمیدونم🤷♀️
+صبحونههه
- من که ماله خودمو الان خوردم😈✨
+🗿💔
- ماله تو رو آماده کردم بریم میز رو بچینیم
+ باشه
ـ میا؟ تو هنوز از من بدت میاد؟ واسه حرفایی که اون موقع زدی میگم🫠
فلش بک به ۱۸ سالگیشون ( الان دازای ۲۳ و میا ۲۲)
+ تو.. تو این همه آدم کشتی لعنتییی،میفهمییی؟
- اره مجبور بودم
+ من نمیتونم با یه روانی دوست باشمم
- ولی من دوست دارممم * با داد*
+ خدافز اوسامو
بعد دو سال هم رو دیدن تا به امروز
پایان فلش بک
میا با فک کردن به اون زمان بغضش ترکید 🥲( نهایت تلاشم برای احساسی نوشتن)
-گریه نکن،ببخشید،هق.. ببخشید🥺✨
و رفت میا رو بغل کرد🫂
+ باش هق ه
-بیا امروز نریم آژانس؟
+ باشه حالم خوب نیست ولی لیام چی؟ کلی کار مونده که بهش نگفتم؟
- هوووفففف ولشش کننن
+ باشه بزار به رییس بگم
+رییس من ودازای احتمالا نتونم امروز بیایم؟ اشکالی نداره؟
@نه چرا؟
+ یکم حالم بده
@ باشه
هنتای میشه
ویو دازای
صب بیدار شدم و با دیدن میا تو بغلم لبخندی زدم، بلند شدم تا صبحونه درست کنم
روی میا رو کشیدم ولی سادیسم درونم گفت: پارچ آب رو بیار
- نههه سادیسم نه
سادیسم:بیارش
بعله سادیسم پیروز شد
پارچ آب رو آوردم و روش خالی کردم
+ دازایییی
- حیح حیح😈
+ یخ زدمممم ،سردههه
- الان گرمت میکنم😈✨
روش خیمه زدم و لباشو بوسیدم(چندشا،من هنتای بنویسم بالا میارم✨ولی تو اگه میخواهید دایرکت پیام بدید)
نیم ساعت بعد(
- گرمت شد؟
+آییی اره حالا این کبودیا رو چیکار کنم؟
-نمیدونم🤷♀️
+صبحونههه
- من که ماله خودمو الان خوردم😈✨
+🗿💔
- ماله تو رو آماده کردم بریم میز رو بچینیم
+ باشه
ـ میا؟ تو هنوز از من بدت میاد؟ واسه حرفایی که اون موقع زدی میگم🫠
فلش بک به ۱۸ سالگیشون ( الان دازای ۲۳ و میا ۲۲)
+ تو.. تو این همه آدم کشتی لعنتییی،میفهمییی؟
- اره مجبور بودم
+ من نمیتونم با یه روانی دوست باشمم
- ولی من دوست دارممم * با داد*
+ خدافز اوسامو
بعد دو سال هم رو دیدن تا به امروز
پایان فلش بک
میا با فک کردن به اون زمان بغضش ترکید 🥲( نهایت تلاشم برای احساسی نوشتن)
-گریه نکن،ببخشید،هق.. ببخشید🥺✨
و رفت میا رو بغل کرد🫂
+ باش هق ه
-بیا امروز نریم آژانس؟
+ باشه حالم خوب نیست ولی لیام چی؟ کلی کار مونده که بهش نگفتم؟
- هوووفففف ولشش کننن
+ باشه بزار به رییس بگم
+رییس من ودازای احتمالا نتونم امروز بیایم؟ اشکالی نداره؟
@نه چرا؟
+ یکم حالم بده
@ باشه
هنتای میشه
۹۶۸
۳۰ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.