my girl
part³⁴
کای:اهای ات بیا دوستت رو جمع کن الان زن منم میکشه
ات:هانیییییییییییییییییییییی ولش من
هانول:ات اون خواهر من هست اشکال ندارد
لارا:ولم کن هرزه
هانول:هرزه تویی مادر جیسون
هه سو:ولی جیسون پسر منه
هانول:فکر کردی چرا شوهرت اون رو به به ادم فروخت همش به خاطر این بود که جیسون پسر لارا هست و کای هم با تو ازدواج کرده هم با لارا
لارا:ولم کننننن
کوک:چشماش از نفرت قرمز شده
ریجین:حالا سر چی بوده
هانول:اون یادگاری پدربزرگم رو شکوند پس منم باید اونو بشکونم
نامی:هیچوقت قلب کسی رو نشکن هانول اونا از قلبشون یکی دارن
کوک:تو الان داری قلب خواهرت رو میشکنی
هانول:نه من میخوام استخوناشو بشکنم چون ازش ۲۰۶ تا دارن
همه: ........
هه جین:ادامه بده بعدش کلش هم بشکن"داد"
اجوما:پسرم نامجون برو هانول رو از لارا جداکن
نامی:چشم
هانول:ولم کن من باید اونو بکشم"حرس"
نامی:اون کار بدی نکرده
هه سو:لارا بیا با شوهرت برو من دیگه کسی به نام کای نمیشناسم
"لارا وکای رفتن"
هانول:حالا ولم کن
لینا:هه سو خوبی
هه سو:اره خوبم"خنده"
هانول:ممنون که ولم کردی واقعا ببخشید اگر اذیت کسی کردم"بغض"
درینگ درینگ
"شروع مکالمه"
هانول:الو سلام
م.هانول:سلام دخترم
هانول:نکنه دخترت اومده پاچه خواری کرده دلت خواست بیای ناز منو بکشی چون اون بهترین کادو تولدم رو شکوند
م.هانول:دخترم اینطور نیست
هانول:همینطوره هق من دیگه هق خانواده ای ندارم هق بهم زنگ نزن"گریه-داد"
"پایان مکالمه"
نامی:این چرا داد زد
ات:من تاحالا هانول رو اینطوری ندیده بودم
هانول:"در حال خونده - خنده- گریه"
هه جین:کسی که روم کراش داشت پاک از دست رفت
خانم چوی:سلام به همه
کوک:تو کیی
ات:مامان لارا و هانول
خانم چوی:من تا حالا خنده دخترمو ندیده بودم اون موقع آهنگ گوش دادن میرف تو اتاقش
ات:یعنی شما تا حالا خودشو ندیدین
هانول:ات جونم من میخوا.......تو اینجا چیکار میکنی"سرد"
خانم چوی:دیدی ات من بهت گفتم
هانول:ات جونم من وسایلمو جمع کردم دارم میرم پیش یکی از دوستای دبیرستانم
ات:کیه
هانول:جانگ هوسوک
نامی و کوک:جانگ هوسوک؟
هانول!دوباره دوست شما شد
نامی:درسته ما هفت نفریم
هانول:کیم نامجون کیم سوکجین مین یونگی جانگ هوسوک پارک جیمین کیم تهیونگ جئون جونگکوک
نامی:افرین بر تو دختر باهوش چطوری فهمیدی
همه:اون اینهمه مدت منظورش از کراشش تو بودی
هانول:راست میگین؟
همه:بله ما کاملا جدی هستیم
هانول:والا من میخواستم برای راز نگه داریتون بهتون جایزه بده
همه:چه جایزه ای
هانول:
شرت
۶۰ تا کامنت
کای:اهای ات بیا دوستت رو جمع کن الان زن منم میکشه
ات:هانیییییییییییییییییییییی ولش من
هانول:ات اون خواهر من هست اشکال ندارد
لارا:ولم کن هرزه
هانول:هرزه تویی مادر جیسون
هه سو:ولی جیسون پسر منه
هانول:فکر کردی چرا شوهرت اون رو به به ادم فروخت همش به خاطر این بود که جیسون پسر لارا هست و کای هم با تو ازدواج کرده هم با لارا
لارا:ولم کننننن
کوک:چشماش از نفرت قرمز شده
ریجین:حالا سر چی بوده
هانول:اون یادگاری پدربزرگم رو شکوند پس منم باید اونو بشکونم
نامی:هیچوقت قلب کسی رو نشکن هانول اونا از قلبشون یکی دارن
کوک:تو الان داری قلب خواهرت رو میشکنی
هانول:نه من میخوام استخوناشو بشکنم چون ازش ۲۰۶ تا دارن
همه: ........
هه جین:ادامه بده بعدش کلش هم بشکن"داد"
اجوما:پسرم نامجون برو هانول رو از لارا جداکن
نامی:چشم
هانول:ولم کن من باید اونو بکشم"حرس"
نامی:اون کار بدی نکرده
هه سو:لارا بیا با شوهرت برو من دیگه کسی به نام کای نمیشناسم
"لارا وکای رفتن"
هانول:حالا ولم کن
لینا:هه سو خوبی
هه سو:اره خوبم"خنده"
هانول:ممنون که ولم کردی واقعا ببخشید اگر اذیت کسی کردم"بغض"
درینگ درینگ
"شروع مکالمه"
هانول:الو سلام
م.هانول:سلام دخترم
هانول:نکنه دخترت اومده پاچه خواری کرده دلت خواست بیای ناز منو بکشی چون اون بهترین کادو تولدم رو شکوند
م.هانول:دخترم اینطور نیست
هانول:همینطوره هق من دیگه هق خانواده ای ندارم هق بهم زنگ نزن"گریه-داد"
"پایان مکالمه"
نامی:این چرا داد زد
ات:من تاحالا هانول رو اینطوری ندیده بودم
هانول:"در حال خونده - خنده- گریه"
هه جین:کسی که روم کراش داشت پاک از دست رفت
خانم چوی:سلام به همه
کوک:تو کیی
ات:مامان لارا و هانول
خانم چوی:من تا حالا خنده دخترمو ندیده بودم اون موقع آهنگ گوش دادن میرف تو اتاقش
ات:یعنی شما تا حالا خودشو ندیدین
هانول:ات جونم من میخوا.......تو اینجا چیکار میکنی"سرد"
خانم چوی:دیدی ات من بهت گفتم
هانول:ات جونم من وسایلمو جمع کردم دارم میرم پیش یکی از دوستای دبیرستانم
ات:کیه
هانول:جانگ هوسوک
نامی و کوک:جانگ هوسوک؟
هانول!دوباره دوست شما شد
نامی:درسته ما هفت نفریم
هانول:کیم نامجون کیم سوکجین مین یونگی جانگ هوسوک پارک جیمین کیم تهیونگ جئون جونگکوک
نامی:افرین بر تو دختر باهوش چطوری فهمیدی
همه:اون اینهمه مدت منظورش از کراشش تو بودی
هانول:راست میگین؟
همه:بله ما کاملا جدی هستیم
هانول:والا من میخواستم برای راز نگه داریتون بهتون جایزه بده
همه:چه جایزه ای
هانول:
شرت
۶۰ تا کامنت
۴.۷k
۲۴ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.