اکیپ
پارت دوم
روز ۵ رفتیم کافه تو تهرانپارس یدونه میز بزرگ بود نشستیم اونجا
دیانا:ارسلان چرا روی این میز بزرگ نشستیم
ارسلان:قراره بچه ها هم بیان
دیانا: آها باشه
دیانا :دیدم کل بچه ها دارن میان تو که دیدم نیکا نیست از متین پرسیدم پس نیکا کوشش گفت نیکا داره ماشین پارک میکنه گفتم اکی. دیدم نیکا اومد پیش من نشست و همه داشتن سفارش نوشیدنی میدن و ماهم سفارش دادیم ولی من خیلی گشنم شده بود 😁دیانا:بچه ها من گشنم کسی گشنه نیست دیدم همه دستشون بردن بالا گفتم پس نوشیدنی کنسل غذا نوشابه سفارش میدیم اکی همه گفتن اکی به گارسون گفتم لطفا اون سفارشی که دادیم کنسل کن واین سفارش جدید بزن و ما سفارش دادیم و وقتی من تو گوشیم بودم دیدم یه کیک جلوم من فردا تولدم بود ولی ارسلان لطف کرده بود امروز تولدم گرفته بود به بچه ها گفت چیشده یهو ......
روز ۵ رفتیم کافه تو تهرانپارس یدونه میز بزرگ بود نشستیم اونجا
دیانا:ارسلان چرا روی این میز بزرگ نشستیم
ارسلان:قراره بچه ها هم بیان
دیانا: آها باشه
دیانا :دیدم کل بچه ها دارن میان تو که دیدم نیکا نیست از متین پرسیدم پس نیکا کوشش گفت نیکا داره ماشین پارک میکنه گفتم اکی. دیدم نیکا اومد پیش من نشست و همه داشتن سفارش نوشیدنی میدن و ماهم سفارش دادیم ولی من خیلی گشنم شده بود 😁دیانا:بچه ها من گشنم کسی گشنه نیست دیدم همه دستشون بردن بالا گفتم پس نوشیدنی کنسل غذا نوشابه سفارش میدیم اکی همه گفتن اکی به گارسون گفتم لطفا اون سفارشی که دادیم کنسل کن واین سفارش جدید بزن و ما سفارش دادیم و وقتی من تو گوشیم بودم دیدم یه کیک جلوم من فردا تولدم بود ولی ارسلان لطف کرده بود امروز تولدم گرفته بود به بچه ها گفت چیشده یهو ......
۳.۸k
۲۳ آذر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.