فیلمبردار سرنوشت p13

پرش زمانی به خونه........
_ تو براش ببر ممکنه من براش ببرم خجالت بکشه من میرم پیش پسرا
÷باش
÷ا/ت داداشی درو باز کن منم
+آمممممم
÷بیا لباست رو عوض کن من منتظرت میمونم
+باشه جیمینشی
چند دقیقه بعد........
+جیمینشی من خیلی خجالت میکشم
÷تو کاری نکردی که خجالت بکشی الانم بدون هیچ ترسی با من میای باشه؟؟؟
+باشه
هوپی :کجا بودیم چقدر دیر کردین
÷چیزی نیست ا/ت یکم حالش خوب نبود
نامی :الان خوبی ا/ت
+اره خوبم ممنون
+کوکی ممنون ( تو گوشش میگه )
_ خواعش میکنم
پرش زمانی به فردا صبح تو کمپانی........
ویو ا/ت :
دیشب خیلی خوش گذشت اما امشبم مهمونی داریم به مناسبت دهمین سالگرد گروه بی تی اس
برای امشب یونا رو هم همراه خودم میخوام ببرم برای همین بهش گفتن آماده شه
رفتم تو اتاقم و لباسام رو عوض کردم یه پیرهن سیاه جذب چاک دار پوشیدم با یه پاشنه بلند بنددار (عکس لباسا اسلاید بعد)
یونا هم یه لباس قرمز کوتاه پوشید کن یه آرایش دارک کردم یونا هم یه آرایش ملایم کرد کفشامون هم ست لباسامون بود موهام رو باز گذاشتم یونا هم موهاش رو دمبستی بست کیفامون رو برداشتیم و رفتیم پایین
÷به به چه خوشگل شدیم دخترا
+ممنون داداشی
~مرسی جیمین
+خب دیگه بریم
÷باش برین سوارشین
چند دقیقه بعد.......
ویو ا/ت :
وقتی رسیدیم کوک رو جلویه در دیدیم که تازه رسیده بود و از ماشین پیاده شد تا منو دید اومد پیشمون و بهمون سلام کرد
+سلام جناب جئون
_ سلام بانوی زیبا ،به من افتخار همراهی میدید
+البته جناب
÷انکار نه انگار ماهم اینجاییم رفتن
~اره
÷پرنسس یونا به من افتخار همراهی میدید
~با کمال میل شاهزاده