سناریو*درخواستی
وقتی داری رو کاناپه کتاب میخونی و حواست به اونا نیست که یهو میبینی اومدنو خوابیدن روت و سرشونو گزاشتن رو سینه ت...
نامی:سرشو میذاره رو سینه ات و دستاشو دور بدنت حصار میکنه..
نامی:لیدی به منم توجه کن این پسر نیازمند توجه شماست :)
جین:سرشو که میذاره رو سینت میگه..
جین: ازبالشم نرم تره میشه همیشه اینطوری بخوابم؟!
ا/ت:یا جینن *خنده خجالتی
یونگی:ببخشید مادمازل اگه امکانش هست به پیشیتونم توجه کنید ..پیشی ها نیاز به نوازش بوس و محبت دارن...
توهم بعد شنیدن حرفاش محکم بغلش کردی و تو بغل هم خوابتون برد..
جیهوپ:شاینی به منم توجه کن تو اون کتابایی که میخونی توشون نوشته نشده به دوست پسرتون توجه کنید؟!*کیوت
دلت واسه این همه کیوتیش ضعف رفت و کل اجزا صورتشو بوسیدی و جیهوپ هم راضی بود از کارش..
جیمین:با گریه الکی میاد روت میخوابه و سرشو میذاره روسینت
موچی:انگار یکی اینجا موچیشو دوس نداره انگار دیگه نوازشش نمیکنه*کیوت
ا/ت:مستر موچی چطور میتونم از دلتون دربیارم؟!
جیمین تو همون حالت موندین فقط یکم میاد بالا و عمیق میبوستت
موچی:حالا جبران شد
ته:بدون هیچ حرفی میاد روت میخوابه و سرشو میزاره روسینت ..
ا/ت:یاع تهیونگ خفه شدمم پاشو سنگینی..
ته:نموخوام*کیوت
ا/ت:که نمیخوای*شروع میکنی به قلقلک دادنش هردوتون پخش زمین میشین ولی اون وسط دستت سر میخوره و یه کیس یهویی باهم میرین..
کوک:ا/ت برام شیرموز درس کن
ا/ت:...(غرق کتابی)
کوک:ا/تتتتتتتتتتتتت
ا/ت:یا خدا چیشده؟
کوک:پاشو منو بقل کن الان به اون کتاب تو دستت حسودیم میشه اون دستاتو لمس میکه بهش نگاه میکنی عطر تنتو حس میکنه*کیوت
از شدت کیوتیش میخندی و میری بقلش میکنی و لپ قشنگشو میبوسی
نامی:سرشو میذاره رو سینه ات و دستاشو دور بدنت حصار میکنه..
نامی:لیدی به منم توجه کن این پسر نیازمند توجه شماست :)
جین:سرشو که میذاره رو سینت میگه..
جین: ازبالشم نرم تره میشه همیشه اینطوری بخوابم؟!
ا/ت:یا جینن *خنده خجالتی
یونگی:ببخشید مادمازل اگه امکانش هست به پیشیتونم توجه کنید ..پیشی ها نیاز به نوازش بوس و محبت دارن...
توهم بعد شنیدن حرفاش محکم بغلش کردی و تو بغل هم خوابتون برد..
جیهوپ:شاینی به منم توجه کن تو اون کتابایی که میخونی توشون نوشته نشده به دوست پسرتون توجه کنید؟!*کیوت
دلت واسه این همه کیوتیش ضعف رفت و کل اجزا صورتشو بوسیدی و جیهوپ هم راضی بود از کارش..
جیمین:با گریه الکی میاد روت میخوابه و سرشو میذاره روسینت
موچی:انگار یکی اینجا موچیشو دوس نداره انگار دیگه نوازشش نمیکنه*کیوت
ا/ت:مستر موچی چطور میتونم از دلتون دربیارم؟!
جیمین تو همون حالت موندین فقط یکم میاد بالا و عمیق میبوستت
موچی:حالا جبران شد
ته:بدون هیچ حرفی میاد روت میخوابه و سرشو میزاره روسینت ..
ا/ت:یاع تهیونگ خفه شدمم پاشو سنگینی..
ته:نموخوام*کیوت
ا/ت:که نمیخوای*شروع میکنی به قلقلک دادنش هردوتون پخش زمین میشین ولی اون وسط دستت سر میخوره و یه کیس یهویی باهم میرین..
کوک:ا/ت برام شیرموز درس کن
ا/ت:...(غرق کتابی)
کوک:ا/تتتتتتتتتتتتت
ا/ت:یا خدا چیشده؟
کوک:پاشو منو بقل کن الان به اون کتاب تو دستت حسودیم میشه اون دستاتو لمس میکه بهش نگاه میکنی عطر تنتو حس میکنه*کیوت
از شدت کیوتیش میخندی و میری بقلش میکنی و لپ قشنگشو میبوسی
۷.۷k
۱۲ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.