Part 2
Part 2
#ددی_فاکر_وحشیم
••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
وارد شدیم
که دوست های جونگکوک اومدن
نامجون: سلام خوش اومدین
کوک ا/ت: سلام ممنون
و با بقیه ای اعضا هم احوال پرسی کردن
رفتیم باهم نشستیم تو میز
و مشروب میخوردیم
ته با یه دختر داشت لاس میزد
جیمین هم منتظر بود دوست دخترش بیاد و به ما معرفی کنه اونیکی عشقش بهش خیانت کرده بود
کوک: ا/ت اینجا بمون من میام
ا/ت: باشه ددی
بعد چند مین یه مرد اومد پیشم
مرد: لیدی مایلید با من برقصید
ا/ت: نه ممنون
مرد: خیلی حیف شد که نتونستم با خوشگل ترین دختر جهان برقصم
ا/ت: داشت نزدیکم میشد و لمسم میکرد گفتم: برو کنار بهم دست نزن داشتم بلند میشدم که مچ دستمو گرفت چه زود میخوای فرار کنی خوشگله
ا/ت: گفتم ولم من لعنتی
که یه نفر محکم زد تو صورت مرد
کوک بود داشت وحشیانه میزدش که ته و شوگا مرد رو بردن بیرون
کوک: خوبی ا/ت
ا/ت: سر تکون دادم به معنای آره
کوک:بعد ۵ مین گوشیم زنگ خورد ته بود
مکالمه تلفنی کوک و ته
کوک: بگو
ته: قربان چیکارش کنیم بکشیمش؟
کوک: نه بده تا وقتی که من میام بزننش
ته: باش
کوک: قطعش کرد
پایان مکالمه
جیمین: وقتی مهمونی به حالت عادی برگشت دیدم تسها اومد (تسها دوست دختره جیمینه)
جیمین: سلام بیبیم
تسها: سلام ددی
جیمین: بیا تو رو به اعضا معرفی کنم
تسها: باشه
جیمین: (به اعضا معرفی کرد) کوک و ا/ت کجاس ؟
نامجون:اونجا نشستن
جیمین: تسها بیا
رفتن پیش کوک
جیمین: با عشقم اشنا شین
تسها: سلام من تسها هستم
کوک: خوشبختم منم جونگکوکم
تسها:خوشبختم
جیمین: ا/ت کجاس ؟
کوک: الان میاد
ا/ت اومدم پیش کوک یه دختر اونجا بود حتما دوست جدید جیمینه رفتم پیششون دیدم دوست قبلیمه
ا/ت: تسها
تسها:ا/ت تو اینجا چیکار میکنی
و همو بغل کردن
کوک و جیمین: شما همو میشناسین؟
تسها و ا/ت: آره
تسها: آره ا/ت دوست صمیمیه
ا/ت: اره
باهم حرف زدن و اینا
پارتی تموم شد
ا/ت: داشتیم از اونجا خارج میشدیم که
یه نفر یه کاغذ به دستم گذاشت و گفت
یه نفر: ترو خدا اینو بخون و به هیچکس چیزی نگو و رفت ادامه دارد...
پارت بعدی به شرط 20 لایک
بی_تی_اس
#bts
#جیمین
#نامجون
#کوک
#کوکی #ته
#ته_ته
#شوگا
#جیهوپ
#بنگتن
#bts
#کیوت
#v
#j_hoop
#jk
#rm
#suga
#jimin
#jin
#ددی_فاکر_وحشیم
••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
وارد شدیم
که دوست های جونگکوک اومدن
نامجون: سلام خوش اومدین
کوک ا/ت: سلام ممنون
و با بقیه ای اعضا هم احوال پرسی کردن
رفتیم باهم نشستیم تو میز
و مشروب میخوردیم
ته با یه دختر داشت لاس میزد
جیمین هم منتظر بود دوست دخترش بیاد و به ما معرفی کنه اونیکی عشقش بهش خیانت کرده بود
کوک: ا/ت اینجا بمون من میام
ا/ت: باشه ددی
بعد چند مین یه مرد اومد پیشم
مرد: لیدی مایلید با من برقصید
ا/ت: نه ممنون
مرد: خیلی حیف شد که نتونستم با خوشگل ترین دختر جهان برقصم
ا/ت: داشت نزدیکم میشد و لمسم میکرد گفتم: برو کنار بهم دست نزن داشتم بلند میشدم که مچ دستمو گرفت چه زود میخوای فرار کنی خوشگله
ا/ت: گفتم ولم من لعنتی
که یه نفر محکم زد تو صورت مرد
کوک بود داشت وحشیانه میزدش که ته و شوگا مرد رو بردن بیرون
کوک: خوبی ا/ت
ا/ت: سر تکون دادم به معنای آره
کوک:بعد ۵ مین گوشیم زنگ خورد ته بود
مکالمه تلفنی کوک و ته
کوک: بگو
ته: قربان چیکارش کنیم بکشیمش؟
کوک: نه بده تا وقتی که من میام بزننش
ته: باش
کوک: قطعش کرد
پایان مکالمه
جیمین: وقتی مهمونی به حالت عادی برگشت دیدم تسها اومد (تسها دوست دختره جیمینه)
جیمین: سلام بیبیم
تسها: سلام ددی
جیمین: بیا تو رو به اعضا معرفی کنم
تسها: باشه
جیمین: (به اعضا معرفی کرد) کوک و ا/ت کجاس ؟
نامجون:اونجا نشستن
جیمین: تسها بیا
رفتن پیش کوک
جیمین: با عشقم اشنا شین
تسها: سلام من تسها هستم
کوک: خوشبختم منم جونگکوکم
تسها:خوشبختم
جیمین: ا/ت کجاس ؟
کوک: الان میاد
ا/ت اومدم پیش کوک یه دختر اونجا بود حتما دوست جدید جیمینه رفتم پیششون دیدم دوست قبلیمه
ا/ت: تسها
تسها:ا/ت تو اینجا چیکار میکنی
و همو بغل کردن
کوک و جیمین: شما همو میشناسین؟
تسها و ا/ت: آره
تسها: آره ا/ت دوست صمیمیه
ا/ت: اره
باهم حرف زدن و اینا
پارتی تموم شد
ا/ت: داشتیم از اونجا خارج میشدیم که
یه نفر یه کاغذ به دستم گذاشت و گفت
یه نفر: ترو خدا اینو بخون و به هیچکس چیزی نگو و رفت ادامه دارد...
پارت بعدی به شرط 20 لایک
بی_تی_اس
#bts
#جیمین
#نامجون
#کوک
#کوکی #ته
#ته_ته
#شوگا
#جیهوپ
#بنگتن
#bts
#کیوت
#v
#j_hoop
#jk
#rm
#suga
#jimin
#jin
۳۶.۱k
۰۴ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.