دیگه پارت نمینویسم)
تلویزیون: تبلیغات...
ا. ت:هی جیمینا مگه اینا از تو 💿 نزاشته بودن؟ ( سی دی )
تهیونگ:عه ا. ت یادت نیست همه فیلم ترسناکات رو من جمع کرده بودم
...
ا. ت:من رفتم کمک جین اوپا
( بخدا هیونگ و نمی تونم از زبونم بیرون کنم)
اوپا وان کاهو ها رو بده..
اون چاقو هم لطف کن بده
جین:به قول خودت دوتا پای سالم داری برو بیار..!
جیهوپ:خنده*
عه بچه ها اونو..
کوک:یا امام زاده ارمی
تهیونگ:یا حضرت ارمی( اینو گفته بود، 😂🍎)
ا. ت:بچه ها شام چی می خورین...
یونگی:واسابی
ا. ت:جانمممم! اوپا میسوزی باید به زبونت پماد سوختگی بزنیم بخدا!
جیمین:نودل( اون غذا ای که میخواستم بنویسم یاد رفت... )
نامجون:چاپاگوری...
ا. ت:چشم
داشتیم غذا درست میکردیم که صدای جیغ از طرف حال اومد منو جین اوپا فقط میخندیدیم
کوک:یاع ا. ت یه چی بیار ما مردیم گشنگی
ا. ت:یه مشت فلفل بردم تو دهن کوک فرو کردم( بدبخت😐، ا. ت ت.و غلط کردی الهی بیشترش بره تو معده ی خودت،.... پدر فلفل)
یونگی:شروع شد
جیهوپ:یا هیونگ مگه خواب نبودی؟!
( اخیش راحت شدم... هیونگ هیونگ هیونگ!)
ا. ت:هی جیمینا مگه اینا از تو 💿 نزاشته بودن؟ ( سی دی )
تهیونگ:عه ا. ت یادت نیست همه فیلم ترسناکات رو من جمع کرده بودم
...
ا. ت:من رفتم کمک جین اوپا
( بخدا هیونگ و نمی تونم از زبونم بیرون کنم)
اوپا وان کاهو ها رو بده..
اون چاقو هم لطف کن بده
جین:به قول خودت دوتا پای سالم داری برو بیار..!
جیهوپ:خنده*
عه بچه ها اونو..
کوک:یا امام زاده ارمی
تهیونگ:یا حضرت ارمی( اینو گفته بود، 😂🍎)
ا. ت:بچه ها شام چی می خورین...
یونگی:واسابی
ا. ت:جانمممم! اوپا میسوزی باید به زبونت پماد سوختگی بزنیم بخدا!
جیمین:نودل( اون غذا ای که میخواستم بنویسم یاد رفت... )
نامجون:چاپاگوری...
ا. ت:چشم
داشتیم غذا درست میکردیم که صدای جیغ از طرف حال اومد منو جین اوپا فقط میخندیدیم
کوک:یاع ا. ت یه چی بیار ما مردیم گشنگی
ا. ت:یه مشت فلفل بردم تو دهن کوک فرو کردم( بدبخت😐، ا. ت ت.و غلط کردی الهی بیشترش بره تو معده ی خودت،.... پدر فلفل)
یونگی:شروع شد
جیهوپ:یا هیونگ مگه خواب نبودی؟!
( اخیش راحت شدم... هیونگ هیونگ هیونگ!)
۵.۴k
۲۵ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.