p⁴
سمت در رفتم و رفتم بیرون نفس عمیقی کشیدم و سمت راه خروجی رفتم
- ضایع شدی بدبخت ؟
ن: یییی بیرون (حرصی)
ساعت ۱۰ شب بود یه زنگ به مینو زدم
- کجایین ؟
مینو: ا.ت من دارم پرواز میکنم بالامو دیدی؟
- چی میگی ؟ مستی ؟ گوشی و بده جیا
جیا: هی ا.ت من دارم با اردکای توی الکل بازی میکنم انقد کیوتننن.
گوشی و قطع کردم دوتاشون مست بودن ،، حصله نداشتم ، رفتم خونه لباسامو دراوردم یک دوش گرفتم و ساعتمو برای ۷ صبح کوک کردم و خوابیدم
ساعت۷)*
زینگ زینگگگ زینگ زینگگگ (مثلاآلارمه)
بابا حیوون ویژه ببند دیگه اه (صبحمدرسهمن:🙂)
بلند شدم و روتین روزانمو انجام دادمو حاضر شدم و رفتم دانشگاه .
وارد در دانشگاه شدم که توسط ی نفر کشیده شدم تو کلاس ترم بالایی ها .،.
- هی چکار میکنی
کونگ سو : پس تو ا،ت هستی آره؟
- آره چکارم دارین ؟
کونگ سو : هیچی چقد کیوت و آرومی
اومد نزدیکم و دستش و دور کمرم حلقه کرد می خواستم ازش جدا شم اما خیلی قوی تر از من بود
کونگ سو : امشب صدای آهتو بشنوم ،،
صورتمو هی ازش فاصله میدادم داشت صورتشو نزدیکم می کرد که توسط مشت یک نفر پرت شد اونور ، از ترس و بغض یک قطره اشک از چشمم غلتید و پایین اومد
نگاهی به کسی ک مشت زده بود کردم وایییی جئون بوددد
حالم بد بود فقط دویدم و رفتم تو حیاط نشستم یک گوشه نمیخواستم سر کلاس برم ....
دیگه خسته شده بودم حال و حوصله جیا و مینو و دوستام هم نداشتم حتی ، حتی حوصله خودمم نداشتم دیگه نیاز به یک جوی دارم که حالمو بشوره ببره
سرم پایین بود و آروم گریه میکردم سرمو بالا آوردم دیدم جئون داره منو نگاه می کنه از پشت پنجره طبقه دوم . یهو رفت ...
امشب میرم به پارتی جئون بدون اینکه مینو و جیا و خبر دار کنم .
.....
شرایط : ۶ لایک _ ۴ کامنت )
سمت در رفتم و رفتم بیرون نفس عمیقی کشیدم و سمت راه خروجی رفتم
- ضایع شدی بدبخت ؟
ن: یییی بیرون (حرصی)
ساعت ۱۰ شب بود یه زنگ به مینو زدم
- کجایین ؟
مینو: ا.ت من دارم پرواز میکنم بالامو دیدی؟
- چی میگی ؟ مستی ؟ گوشی و بده جیا
جیا: هی ا.ت من دارم با اردکای توی الکل بازی میکنم انقد کیوتننن.
گوشی و قطع کردم دوتاشون مست بودن ،، حصله نداشتم ، رفتم خونه لباسامو دراوردم یک دوش گرفتم و ساعتمو برای ۷ صبح کوک کردم و خوابیدم
ساعت۷)*
زینگ زینگگگ زینگ زینگگگ (مثلاآلارمه)
بابا حیوون ویژه ببند دیگه اه (صبحمدرسهمن:🙂)
بلند شدم و روتین روزانمو انجام دادمو حاضر شدم و رفتم دانشگاه .
وارد در دانشگاه شدم که توسط ی نفر کشیده شدم تو کلاس ترم بالایی ها .،.
- هی چکار میکنی
کونگ سو : پس تو ا،ت هستی آره؟
- آره چکارم دارین ؟
کونگ سو : هیچی چقد کیوت و آرومی
اومد نزدیکم و دستش و دور کمرم حلقه کرد می خواستم ازش جدا شم اما خیلی قوی تر از من بود
کونگ سو : امشب صدای آهتو بشنوم ،،
صورتمو هی ازش فاصله میدادم داشت صورتشو نزدیکم می کرد که توسط مشت یک نفر پرت شد اونور ، از ترس و بغض یک قطره اشک از چشمم غلتید و پایین اومد
نگاهی به کسی ک مشت زده بود کردم وایییی جئون بوددد
حالم بد بود فقط دویدم و رفتم تو حیاط نشستم یک گوشه نمیخواستم سر کلاس برم ....
دیگه خسته شده بودم حال و حوصله جیا و مینو و دوستام هم نداشتم حتی ، حتی حوصله خودمم نداشتم دیگه نیاز به یک جوی دارم که حالمو بشوره ببره
سرم پایین بود و آروم گریه میکردم سرمو بالا آوردم دیدم جئون داره منو نگاه می کنه از پشت پنجره طبقه دوم . یهو رفت ...
امشب میرم به پارتی جئون بدون اینکه مینو و جیا و خبر دار کنم .
.....
شرایط : ۶ لایک _ ۴ کامنت )
۱۰.۳k
۲۷ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.