First Love
پارت20 فصل3
فرداش قرار بود بریم کمپانی و منم باهاشون رفتم اونجا وقتایی که پسرا داشتن استراحت میکردن من میرفتم و گوشیمو وصل میکردم به اسپیکر که دو تا دور اتاق بود و آهنگایی که بلد بودم میزاشتم و میرقصیدم و بعضی وقتا وقتی اهنگای خودشون بود اوناهم میاومدن و باهم میرقصیدیم بعدش منیجرشون اومد و قرار شد که ورزش کنن منم باهاشون رفتم و ورزش کردم ولی بخاطر زخمم زیاد نتونستم وسطای ورزش یهو زخمم تیر میکشید بطوری که دستام شل میشد و می افتادم
*Taehyung.pov*
دیگه داشتم بیش از حد نگران میشدم رفتم پیش سانا و بردمش و گزاشتمش رو مبلی که کنار اتاق بود و گفتم اونجا بمونه ولی برای اینکه نگرانیم برطرف بشه از اینکه عفونت نکرده باشه زخمش یا خونریزی نکرده باشه آروم لباسشو کنار زدم و زخمش رو نگاه کردم یکم زخمش باز شده بود به پسرا گفتم میرم یکجایی و سانا رو بغل کردم و رفتم تو اتاق خودش چون دکتر بود بهم گفت چیکار کنم و منم انجام دادم
سانا: خب تهیونگ اول لباسمو تا جایی که زخم کانل در دسترس باشه کنار بزن بعدش پنبه رو به بتادین آغشته کن و آروم روی زخم بکش تا تمیز شه
سانا: وقتی بتادین رو زد یک سوزشی توی دستم احساس کردم که دستم رو بی حس کرد
سانا: حالا تهیونگ یه وسیله ای مثل پانچ اونجاست اونو بردار و روی جایی که زخم باز شده بزار و یبار پانچ کن خب ؟
تهیونگ: آخه درد داره و اذیت میشی اونم وقتی بیدار باشی حسش میکنی
سانا: اشکال نداره دردش فقط یه لحظه اس
تهیونگ :باشه
سانا: وقتی پانچ کرد خیلی درد اومد ولی سعی کردم نشون ندم تهیونگ تا دید چشمام رو بستم بغلم کرد و ازم معذرت خواهی میکرد همش
سانا: تهیونگا اشکال نداره تقصیر تو نبود نفسم
تهیونگ:آخه خلی دردت اومد ببخشید
داشتم حرف میزدم که چیز خیسی رو روی قفسه سینم حس کردم سانا رو از خودم جداش کردم و زخمش رو نگاه کردم داشت خون میومد و سانا داشت از هوش میرفت
پارچه کنارم رو برداشتم و گزاشتم رو زخمش و فشار دادم و بغلش کردم و رفتم تو اتاق تمرین و به یونگی گفتم بیاد کمک ببریمش بیمارستان اومد و رفتیم تو ماشین نشستیم و رفتیم سمت بیمارستان تو راه چشماش داشت بسته میشد
تهیونگ: سانا لطفا چشمات رو نبند خب! لطفا نبند چشماتو قشنگم لطفا
سانا: تهیونگا درد داره چیشده؟
تهیونگ : هیچی نیست الان میریم بیمارستان خوب میشی خب!؟
رسیدیم بیمارستان و بردمش تو اتاق دکتر گزاشتمش رو تخت و رفتم سمت دکتر و ازش خواستم سانا رو ببینه
دکتر اومد و سانا رو دید بلوزشو باز کرد و زخمش رو چک کرد پرستار رو صدا کرد و با نگرانی گفت
دکتر: پرستار سریع وسایل من رو بیار خونریزی داخلی کردن
تهیونگ: منظورتون چیه خونریزی داخلی چیه؟
دکتر: باید بهشون خون بدیم برو کیت مخصوص تعیین خون رو بیار
تهیونگ: خونش AB+ من خونم بهش میخوره من بهش میدم
دکتر : خب خوبه بیاین رو صندلی بشینین
تهیونگ: سوزن رو کردن تو دستم و خون گرم از تو لوله ها وارد میشد و به دست سانا میرفت همزمان داشتن خونریزی رو بند میاوردن و از من خون میگرفتن بعد از چند دقیقه سوزن رو از دستم در آوردن و منم رفتم پیش سانا سرم یکم گیج میرفت ولی خودمو جمع و جور کردم نشستم پیشش خیلی کیوت خوابیده بود دستش رو گرفتم سرمو گزاشتم روش چشمام رو بستم و خوابم برد بیدار که شدم دیدم داره نگام میکنه بلند شدم و ازش پرسیدم
تهیونگ: سانا خوبی؟
سانا: اومممممم خوبم
تهیونگ: پس ......... بریم
فرداش قرار بود بریم کمپانی و منم باهاشون رفتم اونجا وقتایی که پسرا داشتن استراحت میکردن من میرفتم و گوشیمو وصل میکردم به اسپیکر که دو تا دور اتاق بود و آهنگایی که بلد بودم میزاشتم و میرقصیدم و بعضی وقتا وقتی اهنگای خودشون بود اوناهم میاومدن و باهم میرقصیدیم بعدش منیجرشون اومد و قرار شد که ورزش کنن منم باهاشون رفتم و ورزش کردم ولی بخاطر زخمم زیاد نتونستم وسطای ورزش یهو زخمم تیر میکشید بطوری که دستام شل میشد و می افتادم
*Taehyung.pov*
دیگه داشتم بیش از حد نگران میشدم رفتم پیش سانا و بردمش و گزاشتمش رو مبلی که کنار اتاق بود و گفتم اونجا بمونه ولی برای اینکه نگرانیم برطرف بشه از اینکه عفونت نکرده باشه زخمش یا خونریزی نکرده باشه آروم لباسشو کنار زدم و زخمش رو نگاه کردم یکم زخمش باز شده بود به پسرا گفتم میرم یکجایی و سانا رو بغل کردم و رفتم تو اتاق خودش چون دکتر بود بهم گفت چیکار کنم و منم انجام دادم
سانا: خب تهیونگ اول لباسمو تا جایی که زخم کانل در دسترس باشه کنار بزن بعدش پنبه رو به بتادین آغشته کن و آروم روی زخم بکش تا تمیز شه
سانا: وقتی بتادین رو زد یک سوزشی توی دستم احساس کردم که دستم رو بی حس کرد
سانا: حالا تهیونگ یه وسیله ای مثل پانچ اونجاست اونو بردار و روی جایی که زخم باز شده بزار و یبار پانچ کن خب ؟
تهیونگ: آخه درد داره و اذیت میشی اونم وقتی بیدار باشی حسش میکنی
سانا: اشکال نداره دردش فقط یه لحظه اس
تهیونگ :باشه
سانا: وقتی پانچ کرد خیلی درد اومد ولی سعی کردم نشون ندم تهیونگ تا دید چشمام رو بستم بغلم کرد و ازم معذرت خواهی میکرد همش
سانا: تهیونگا اشکال نداره تقصیر تو نبود نفسم
تهیونگ:آخه خلی دردت اومد ببخشید
داشتم حرف میزدم که چیز خیسی رو روی قفسه سینم حس کردم سانا رو از خودم جداش کردم و زخمش رو نگاه کردم داشت خون میومد و سانا داشت از هوش میرفت
پارچه کنارم رو برداشتم و گزاشتم رو زخمش و فشار دادم و بغلش کردم و رفتم تو اتاق تمرین و به یونگی گفتم بیاد کمک ببریمش بیمارستان اومد و رفتیم تو ماشین نشستیم و رفتیم سمت بیمارستان تو راه چشماش داشت بسته میشد
تهیونگ: سانا لطفا چشمات رو نبند خب! لطفا نبند چشماتو قشنگم لطفا
سانا: تهیونگا درد داره چیشده؟
تهیونگ : هیچی نیست الان میریم بیمارستان خوب میشی خب!؟
رسیدیم بیمارستان و بردمش تو اتاق دکتر گزاشتمش رو تخت و رفتم سمت دکتر و ازش خواستم سانا رو ببینه
دکتر اومد و سانا رو دید بلوزشو باز کرد و زخمش رو چک کرد پرستار رو صدا کرد و با نگرانی گفت
دکتر: پرستار سریع وسایل من رو بیار خونریزی داخلی کردن
تهیونگ: منظورتون چیه خونریزی داخلی چیه؟
دکتر: باید بهشون خون بدیم برو کیت مخصوص تعیین خون رو بیار
تهیونگ: خونش AB+ من خونم بهش میخوره من بهش میدم
دکتر : خب خوبه بیاین رو صندلی بشینین
تهیونگ: سوزن رو کردن تو دستم و خون گرم از تو لوله ها وارد میشد و به دست سانا میرفت همزمان داشتن خونریزی رو بند میاوردن و از من خون میگرفتن بعد از چند دقیقه سوزن رو از دستم در آوردن و منم رفتم پیش سانا سرم یکم گیج میرفت ولی خودمو جمع و جور کردم نشستم پیشش خیلی کیوت خوابیده بود دستش رو گرفتم سرمو گزاشتم روش چشمام رو بستم و خوابم برد بیدار که شدم دیدم داره نگام میکنه بلند شدم و ازش پرسیدم
تهیونگ: سانا خوبی؟
سانا: اومممممم خوبم
تهیونگ: پس ......... بریم
۴۹.۹k
۱۳ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.