رمان عاشقم باش☺💜
part 62
دیانا:راه حلش اینکه اصن کات کنیم
من:دیانام
دیانا:من دیانای تو نیسم اقای کاشی
من:خب چی میخوای اشتی کنی
دیانا:اهمممم برو برام لپ لپ بگیر
من:لپ لپ؟😐
دیانا:میخوام ارسلان میخواممممممم
من:باشههههه میرم از سوپرمارکتی پایین میگیرم خب؟همینجا بشین فقط اینجا رو اتیش نزن سریع میام
دیانا:سایزش بزرگ باشه
من:چی؟😐(بچه منحرف شد)
دیانا:پسره منحرف لپ لپ رو میگم بزرگ بگیر
من:اهان باشه😂
رفتم پایین اونور خیابون لپ لپ بگیرم
خدایاااا.....😐
من میخوام زن بگیرم یا یه بچه رو به سرپرستی بگیرم؟😐
دیانا
رفتم از اتاقش بیرون یه چرخی زدم پایین دوباره اومدم بالا
رفتم دوباره تو اتاقش
منتظرش موندم
حوصلم سر رفتتتت ای خداااااا
رفتم دوباره بیرون اتاقش
شقایقو دیدم ولی اون منو ندید
شقایق:ارسلاننننننن ارسلانننننن کجایییییی بیا
من:نیس چیکارش داری
شقایق:بازم که تویی چرا دست از سرمون برنمیداری؟/:
من:از سر تو یا ارسلان؟
شقایق:هر دومون....ببین بهم بگو مشکلت چیه دقیقا که ول نمیکنی؟پوله؟هر چقدر بخوای بت میدم....ازادیته؟درستش میکنم بری پیش مادرت زندگیتو کنی.....
#رمان
#اردیا
#عشق
#عاشقانه
#رمان_اردیا
دیانا:راه حلش اینکه اصن کات کنیم
من:دیانام
دیانا:من دیانای تو نیسم اقای کاشی
من:خب چی میخوای اشتی کنی
دیانا:اهمممم برو برام لپ لپ بگیر
من:لپ لپ؟😐
دیانا:میخوام ارسلان میخواممممممم
من:باشههههه میرم از سوپرمارکتی پایین میگیرم خب؟همینجا بشین فقط اینجا رو اتیش نزن سریع میام
دیانا:سایزش بزرگ باشه
من:چی؟😐(بچه منحرف شد)
دیانا:پسره منحرف لپ لپ رو میگم بزرگ بگیر
من:اهان باشه😂
رفتم پایین اونور خیابون لپ لپ بگیرم
خدایاااا.....😐
من میخوام زن بگیرم یا یه بچه رو به سرپرستی بگیرم؟😐
دیانا
رفتم از اتاقش بیرون یه چرخی زدم پایین دوباره اومدم بالا
رفتم دوباره تو اتاقش
منتظرش موندم
حوصلم سر رفتتتت ای خداااااا
رفتم دوباره بیرون اتاقش
شقایقو دیدم ولی اون منو ندید
شقایق:ارسلاننننننن ارسلانننننن کجایییییی بیا
من:نیس چیکارش داری
شقایق:بازم که تویی چرا دست از سرمون برنمیداری؟/:
من:از سر تو یا ارسلان؟
شقایق:هر دومون....ببین بهم بگو مشکلت چیه دقیقا که ول نمیکنی؟پوله؟هر چقدر بخوای بت میدم....ازادیته؟درستش میکنم بری پیش مادرت زندگیتو کنی.....
#رمان
#اردیا
#عشق
#عاشقانه
#رمان_اردیا
۲۵.۸k
۰۱ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.