رگمو زدم...
رگمو زدم...
ولی خب...الان جلو خونریزی رو گرفتم...!
دو نفر که خودشون میدونن کیان...باید. بیان بهم قول بدن که از ویس نرن و زنده بمونن...
اگه قول ندن...این بار جوری رگمو میزنم که مرگم حتمی باشه...
ولی خب...الان جلو خونریزی رو گرفتم...!
دو نفر که خودشون میدونن کیان...باید. بیان بهم قول بدن که از ویس نرن و زنده بمونن...
اگه قول ندن...این بار جوری رگمو میزنم که مرگم حتمی باشه...
۴۸۷
۲۲ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.