ادامه داستان این هست که ات به جیمین اموزش میده که دست راس
ادامه داستان این هست که ات به جیمین اموزش میده که دست راستش بشه وقتی شروع به آموزش میکنن جیمین تا آخرش عالی یاد میگیره و ات هم از این قضیه خوشحال میشه ولی یه شب ات بعد از چند مدت گریه میکنه و جیمین اون رو میبینه باهاش صحبت میکنه ات هم داستان زندگیش رو تعریف میکنه میگه که میخوام انتقامم رو بگیرم جیمین هم بهش میگه من کمکت میکنم که جیمین و ات همو بغل میکنن و از اون روز حس هایی بهم پیدا میکنن ۳ سال میگذره و جیمین و ات به هم توی ۲سال پیش اعتراف کردن و حالا وقت انتقامه به ات خبر میرسه که سینا میخواد ازدواج کنه پس با جیمین نقشه میکشن که یه سفر دوروزه به ایران برن و مراسم عروسی رو خراب کنن
با آتیش زدن تالار عروسی فردا روز عروسیه و جیمین ات وسایلشون رو آماده کردن جیمین عاشقانه ات رو میپرسته ات هم همینطور جیمین ات رو برآید بلند میکنه و به سمت فرودگاه میرن وقتی به ایران میرسن زود لباس هاشون رو میپوشن و به سمت تالار حرکت میکنند
ادامش توی پست بعدی 😪💔😁
با آتیش زدن تالار عروسی فردا روز عروسیه و جیمین ات وسایلشون رو آماده کردن جیمین عاشقانه ات رو میپرسته ات هم همینطور جیمین ات رو برآید بلند میکنه و به سمت فرودگاه میرن وقتی به ایران میرسن زود لباس هاشون رو میپوشن و به سمت تالار حرکت میکنند
ادامش توی پست بعدی 😪💔😁
۴.۴k
۱۶ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.