عشق ارباب
عشق ارباب
به نام خدا
پارت۲:
قبول کرده بود چون هیچ راه چاره ای نداشت
از زبان ارت:
چرا اصن باهاش دوس شدم اون ک فقط منو بخاطر هوس میخواست
اون میخواست من برده ی اونا باشم چرا؟چرا باهام این کارو گرد قبول کردنه پیشنهادشو هوایی شدنم یکی شده بود وقتی بهم گفت باهام دوس شو و من عاشقتم واقعا خیلی خوشحال شدع بودم با اینکه میدونستم اون ی دختر بازه هیزه
باهم بخونیم:اونشب انقد ارت کتک خورده بود ک نای حرف زدن نداشت
بعد از گذشت اون شب فردا شد اونا اونو زندانی کردن(لخت)هر چی دادو بی داد کرد هیچکس نشنید انقد دستشو کشید ک طناب دستش باز شد بعد پاشو با پست باز کرد در حالی ک اونا خوابیده بودن روی ارت ب ارومی میخواست یلندشه ک موفق شد لباساشو پوشید (در حالی ک اونا دیشب مشروب خورده بودنو مست بودن )کلیدو پیدا کرد درو باز کرد فرار کرد دوان دوان ب سمت پلیس اطلاعات میرفت همیشه پشت سرشو نگا میکرد ک نیومده باشن دنبالش رسید به حایگاه پلیس واردشد
ارت:سلام اقا اتاق اطلاعات کجاس میشه بگین
سرباز:سمت راست اتاق دوم خانوم
ارت:ممنون
از زبونه ارت:
وارد اتاق شدم رفتم نشستم و سلام کردم
پلیس:سلام خانوم بفرمایین چ کاری از دستم ساختس
ارت تعریف کرد:
خب راستش ۴ پسر همکلاسی مدرسم بودن یکی از اونا اومد گفت عاشقمه اسمش جیمین بود فامیلیشم یچیزی شبیه پرک.. یا پارک بود اره پارک جیمین اسمش بود من روز بعدش اومدم بهش گفتم منم عاشقشم در حتلی ک میدونستم اون ی هوس بازه و دختر باز بهم پیشنهاد داد بیا خونمون منم گفتم ک دوستم دارع میاد و گفت بخاطر من بیا و من قبول کردم رفتم خونش و وارد شدم اون بهم گفت .. گفت
پلیس :لطفا ادامه بدین خانم
ارت:
گفت من اربابت میشم توعم بردم
من گفتم خجالت بکش و رفتم..رفتم سمته ر درو قفل کرده بود داد زدم هیچکس نمیشنید
منو کشی برد تو اتاق درحالی ک گریه میکردم و میگفتم چرا ازم سواستفاده کردی
بهم میگفت این #عشق_اربابه
من هیچی نگفتم
(سرشو انداخت پایین و گفت خجالت میشم بگم)
پلیس:راحت باشین
ارت:افتادن به جونه لباسام
من جلوی اندام های شخصیمو نگهداشتم ولی اونا.. اونا دستمو برداشتن
کلی کتکم زدن مست بودن واقعا خیلی اذیتم کردن صب بلند شدم دیدم افتادن روم از بس مست بودن هیچی حالیشون نبود منم کلیدو پیدا کردمو فرار کردم و بعدش اومدم اینجا
ارت:تموم شد اقا
پلیس:خب من اینطور میبینم معلومه بهتون تجاوز کردن
(ارت سرشو انداخت پایین)
ارت:درسته
پلیس:ادرسشونو دقیق بلدین؟
ارت:بله
پلیس:لطفا بگین
(گفت)
پلیس:حتما به این موضوع رسیدگی میکنیم
ارت :ممنونم روز بخیر
از زبون ارت:
از اتاق بیرون اومدم همینطور تو فکر جیمین بودم میگفتم چرا این کارو کرد چرا هوس داشت و فقط ازم سواستفاده کرد دیگع ب هیشکی اعتماد ندارم حتی خودم
احساس میکنم همه فقط بمن نگا میکنن بخاطر اونا ی ادم کثیف شدم کسی مجبور شدع با ۴ پسر لاشی و خوش گذرون س۰ک۰س داشته باشم
مطمئنم از این به بعد همه منو ی دختر هرزه ی هرجایی میشناسن
چرا اینطوری شد
من جیمینو دوس داشتم ولی اون چی نسبت بمن ی هوس داشت...
#عشق _ارباب
امیدوارم از پارت ۲ خوشتون اومدع باشع گایز
نظراتتونو کامنت کنین پلیز
لدفا
به نام خدا
پارت۲:
قبول کرده بود چون هیچ راه چاره ای نداشت
از زبان ارت:
چرا اصن باهاش دوس شدم اون ک فقط منو بخاطر هوس میخواست
اون میخواست من برده ی اونا باشم چرا؟چرا باهام این کارو گرد قبول کردنه پیشنهادشو هوایی شدنم یکی شده بود وقتی بهم گفت باهام دوس شو و من عاشقتم واقعا خیلی خوشحال شدع بودم با اینکه میدونستم اون ی دختر بازه هیزه
باهم بخونیم:اونشب انقد ارت کتک خورده بود ک نای حرف زدن نداشت
بعد از گذشت اون شب فردا شد اونا اونو زندانی کردن(لخت)هر چی دادو بی داد کرد هیچکس نشنید انقد دستشو کشید ک طناب دستش باز شد بعد پاشو با پست باز کرد در حالی ک اونا خوابیده بودن روی ارت ب ارومی میخواست یلندشه ک موفق شد لباساشو پوشید (در حالی ک اونا دیشب مشروب خورده بودنو مست بودن )کلیدو پیدا کرد درو باز کرد فرار کرد دوان دوان ب سمت پلیس اطلاعات میرفت همیشه پشت سرشو نگا میکرد ک نیومده باشن دنبالش رسید به حایگاه پلیس واردشد
ارت:سلام اقا اتاق اطلاعات کجاس میشه بگین
سرباز:سمت راست اتاق دوم خانوم
ارت:ممنون
از زبونه ارت:
وارد اتاق شدم رفتم نشستم و سلام کردم
پلیس:سلام خانوم بفرمایین چ کاری از دستم ساختس
ارت تعریف کرد:
خب راستش ۴ پسر همکلاسی مدرسم بودن یکی از اونا اومد گفت عاشقمه اسمش جیمین بود فامیلیشم یچیزی شبیه پرک.. یا پارک بود اره پارک جیمین اسمش بود من روز بعدش اومدم بهش گفتم منم عاشقشم در حتلی ک میدونستم اون ی هوس بازه و دختر باز بهم پیشنهاد داد بیا خونمون منم گفتم ک دوستم دارع میاد و گفت بخاطر من بیا و من قبول کردم رفتم خونش و وارد شدم اون بهم گفت .. گفت
پلیس :لطفا ادامه بدین خانم
ارت:
گفت من اربابت میشم توعم بردم
من گفتم خجالت بکش و رفتم..رفتم سمته ر درو قفل کرده بود داد زدم هیچکس نمیشنید
منو کشی برد تو اتاق درحالی ک گریه میکردم و میگفتم چرا ازم سواستفاده کردی
بهم میگفت این #عشق_اربابه
من هیچی نگفتم
(سرشو انداخت پایین و گفت خجالت میشم بگم)
پلیس:راحت باشین
ارت:افتادن به جونه لباسام
من جلوی اندام های شخصیمو نگهداشتم ولی اونا.. اونا دستمو برداشتن
کلی کتکم زدن مست بودن واقعا خیلی اذیتم کردن صب بلند شدم دیدم افتادن روم از بس مست بودن هیچی حالیشون نبود منم کلیدو پیدا کردمو فرار کردم و بعدش اومدم اینجا
ارت:تموم شد اقا
پلیس:خب من اینطور میبینم معلومه بهتون تجاوز کردن
(ارت سرشو انداخت پایین)
ارت:درسته
پلیس:ادرسشونو دقیق بلدین؟
ارت:بله
پلیس:لطفا بگین
(گفت)
پلیس:حتما به این موضوع رسیدگی میکنیم
ارت :ممنونم روز بخیر
از زبون ارت:
از اتاق بیرون اومدم همینطور تو فکر جیمین بودم میگفتم چرا این کارو کرد چرا هوس داشت و فقط ازم سواستفاده کرد دیگع ب هیشکی اعتماد ندارم حتی خودم
احساس میکنم همه فقط بمن نگا میکنن بخاطر اونا ی ادم کثیف شدم کسی مجبور شدع با ۴ پسر لاشی و خوش گذرون س۰ک۰س داشته باشم
مطمئنم از این به بعد همه منو ی دختر هرزه ی هرجایی میشناسن
چرا اینطوری شد
من جیمینو دوس داشتم ولی اون چی نسبت بمن ی هوس داشت...
#عشق _ارباب
امیدوارم از پارت ۲ خوشتون اومدع باشع گایز
نظراتتونو کامنت کنین پلیز
لدفا
۲۹.۶k
۰۷ شهریور ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.