Death Þªŕț 9
جیمین:ات بابتــ..... صبی معذرت میخوام
ات:اوووو آقا غرورشون رو گذاشتن کنار اومدن معذرت خواهر کردن
جیمین:اففف اصلا غلط کردم
ات:جنبه شوخی هم نداری
جیمین:ات تو که میدونستی زن من به قتل رسیده اونم توست کسی به نام جئون چرا برات مشکوک نشد
ات:چون قیافش رو ندیدم
جیمین:بازم
ات:فامیلیشم نمیدونستم
جیمین:اوکی ولی نباید فعلا تماسی باهاش داشته باشی اگه هم زنگ زد جواب نده
ات:باشه
صبح ساعت 7:30
کارینا: بمه بمه {عمه عمه }
ات:ولم کن خوابم میاد
کارینا:باباییم نیست تو میدونی کحا لفته
ات:نه ولش کن فقط بزار من بخوابم
کارینا:باص
ات:افرین
{ات میخواست به خوابش ادامه بده ولی با صدا در از خواب بلند شد از پله ها اومد پایین}
ات:سلام کدوم گوری بودی تا الان
جیمین:رفتم خوراکی گرفتم
{ات مثل بچه ها دوید سمت جیمین که پلاستیک هارو ازش بگیره}
ویو جیمین
صبح از .......
جیمین:ات بابتــ..... صبی معذرت میخوام
ات:اوووو آقا غرورشون رو گذاشتن کنار اومدن معذرت خواهر کردن
جیمین:اففف اصلا غلط کردم
ات:جنبه شوخی هم نداری
جیمین:ات تو که میدونستی زن من به قتل رسیده اونم توست کسی به نام جئون چرا برات مشکوک نشد
ات:چون قیافش رو ندیدم
جیمین:بازم
ات:فامیلیشم نمیدونستم
جیمین:اوکی ولی نباید فعلا تماسی باهاش داشته باشی اگه هم زنگ زد جواب نده
ات:باشه
صبح ساعت 7:30
کارینا: بمه بمه {عمه عمه }
ات:ولم کن خوابم میاد
کارینا:باباییم نیست تو میدونی کحا لفته
ات:نه ولش کن فقط بزار من بخوابم
کارینا:باص
ات:افرین
{ات میخواست به خوابش ادامه بده ولی با صدا در از خواب بلند شد از پله ها اومد پایین}
ات:سلام کدوم گوری بودی تا الان
جیمین:رفتم خوراکی گرفتم
{ات مثل بچه ها دوید سمت جیمین که پلاستیک هارو ازش بگیره}
ویو جیمین
صبح از .......
۳.۱k
۲۷ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.