سدی که در مقابل اشک ها کشیده شده بود دوباره شکست
سدی که در مقابل اشکها کشیده شده بود دوباره شکست
از زبان یور یا ات
(نکته برای کسانی نمیدونن من یور رو همون ات هم ممکنه صدا کنم)
خوشحال بودم
خوشحالی در درون من جشن به پا کرده بود
اما یک نا امیدی و ناراحتی در اعماق ام چرخ میزد و پرسه میزد
رسیدم به خونه و روی تخت پریدم و بالشت رو توی بغلم فرو بردم
و جیغ زدم
یور: خاک تو سرم یادم رفت
بله ساعت 10 شب مستقیم رفتم سمت کلاس باله
دیوونگی عه ساعت 10 جایی باز باشه اما کلاس ما باز هست
یور: سلام ببخشید
مربی: اشکال نداره زود باش
برو تمرین پس فردا باید بریم فرانسه
یور: وایی
رفتم سر تمرین هم خسته بودم هم خوابم میومد
سر تمرین عرق کرده بودم
یور: خدا مثل همیشه اب نیووردم
ضعف کرده بودم ظهر چیزی نخورده بودم
مربی: یور کلاس تمومه
یور: اوه
خیلی ممنون
ساعت یه جورایی 12 شب بود
میترسیدم تو خیابون های آمریکا تنها باشم
با ترسی که تمام وجودم رو گرفته بود رسیدم به خونم اهی از راحتی کشیدم(منحرف های پیج کجایین؟)
از زبان جونگکوک
موه های نیمه بلند پسر رو گرفته بود و میکشید
و به دنبال خودش توی انبار متروکه میبرد
جونگکوک: پسره ی بی خاصیت نزدیک یور میشی هه
اول سر پسر رو با چاقو خالی کرد
بدن اون نصف کرد همه جا رو بو ی خون برداشته بود اما اون این بو رومثل یک عطر 1 بیلیون دلاری میدونست
از زبان یور یا ات
(نکته برای کسانی نمیدونن من یور رو همون ات هم ممکنه صدا کنم)
خوشحال بودم
خوشحالی در درون من جشن به پا کرده بود
اما یک نا امیدی و ناراحتی در اعماق ام چرخ میزد و پرسه میزد
رسیدم به خونه و روی تخت پریدم و بالشت رو توی بغلم فرو بردم
و جیغ زدم
یور: خاک تو سرم یادم رفت
بله ساعت 10 شب مستقیم رفتم سمت کلاس باله
دیوونگی عه ساعت 10 جایی باز باشه اما کلاس ما باز هست
یور: سلام ببخشید
مربی: اشکال نداره زود باش
برو تمرین پس فردا باید بریم فرانسه
یور: وایی
رفتم سر تمرین هم خسته بودم هم خوابم میومد
سر تمرین عرق کرده بودم
یور: خدا مثل همیشه اب نیووردم
ضعف کرده بودم ظهر چیزی نخورده بودم
مربی: یور کلاس تمومه
یور: اوه
خیلی ممنون
ساعت یه جورایی 12 شب بود
میترسیدم تو خیابون های آمریکا تنها باشم
با ترسی که تمام وجودم رو گرفته بود رسیدم به خونم اهی از راحتی کشیدم(منحرف های پیج کجایین؟)
از زبان جونگکوک
موه های نیمه بلند پسر رو گرفته بود و میکشید
و به دنبال خودش توی انبار متروکه میبرد
جونگکوک: پسره ی بی خاصیت نزدیک یور میشی هه
اول سر پسر رو با چاقو خالی کرد
بدن اون نصف کرد همه جا رو بو ی خون برداشته بود اما اون این بو رومثل یک عطر 1 بیلیون دلاری میدونست
۲.۲k
۲۵ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.