پارت ۲۶
پارت ۲۶
هوسوک: نامی این شماره بلاک شده
نامجون: چی ؟ یعنی چی؟ چطور ممکنه
هوسوک: ببین میخوای فعلا برو من یجوری طرفو پیدا میکنم بهت خبرمیدم
نامجون: اوکی میسپارم به خودت
هوسوک: نگران نباش به سلامت داداش
نامجون: خدافظ
دوروز بعد
قاضی: خب خانم پارک ات و آقای لی مینهو(اینا چه دختر عمو پسر عمویی هستن که فامیلی شون یکی نیست ؟ خب میتونیم بگیم بابای ات و لینو برادر ناتنی هستن)
لینو: بفرمایید
قاضی: علت طلاق؟
لینو: باهم نمیسازیم عاشق هم نیستیم
قاضی: خب شما کلا ۳ روزه که ازدواج کردید پس اصلا چرا ازدواج کردید
ات: پدر مادرمون به زور عقدمون کردن جناب قاضی الانم خبر ندارن توی یه کشور دیگه داریم طلاق میگیریم فکر میکنن ماه عسلیم
لینو: بله درست میگه حالا طلاقمون رو میدید؟
قاضی: حالا که هردو طرف این طلاقو میخوان حرفی نیست پس اینجارو امضا کنید تا عقدتون باطل بشه
الورا: امضا کردن و الان دیگه طلاق گرفتن
ات: وایی بالاخره اینم تموم شد
لینو: آره واقعا تموم شد
ته: خب بریم بیرون یه رستوران خوب ؟
ات: نمیشه فردا بعد عقدمون بریم؟
ته: فردا هم میریم الانم میریم
لونا: هرجا میخوایم بریم بریم فقط یه جا بریم یه چیزی بخوریم من دارم از گشنگی میمیرم
لینو: وایی پرنسس خانم گشنشه؟
ته: پرنسس خانم؟
ات: اینجا چخبره؟
لونا: (زیر لبی) لینو ریدی بدم ریدی
لینو: خب ..خبب چیزه نه اینکه باهم رفیق صمیمی شدیم به خاطر همین خب رستوران کجا بریم؟
ته: همین بغل یه رستوران هست میریم همونجا
الورا: میخوان برن که گوشیه ات زنگ میخوره
ته: کیه ات؟
ات: بابامه
ته: بر ندار ولش کن
ات: اوکی
ویو دونگ مین
اه این دختر چرا جواب نمیده پوففف
ساره: عزیزم توی ماه عسلم میخوای مزاحمشون شی ؟ بیخیال شو بزار زنو شوهر راحت باشن
دونگ مین: راست میگی خانم اما خب نگرانم میخوام حالشو بپرسم
ساره:....
هوسوک: نامی این شماره بلاک شده
نامجون: چی ؟ یعنی چی؟ چطور ممکنه
هوسوک: ببین میخوای فعلا برو من یجوری طرفو پیدا میکنم بهت خبرمیدم
نامجون: اوکی میسپارم به خودت
هوسوک: نگران نباش به سلامت داداش
نامجون: خدافظ
دوروز بعد
قاضی: خب خانم پارک ات و آقای لی مینهو(اینا چه دختر عمو پسر عمویی هستن که فامیلی شون یکی نیست ؟ خب میتونیم بگیم بابای ات و لینو برادر ناتنی هستن)
لینو: بفرمایید
قاضی: علت طلاق؟
لینو: باهم نمیسازیم عاشق هم نیستیم
قاضی: خب شما کلا ۳ روزه که ازدواج کردید پس اصلا چرا ازدواج کردید
ات: پدر مادرمون به زور عقدمون کردن جناب قاضی الانم خبر ندارن توی یه کشور دیگه داریم طلاق میگیریم فکر میکنن ماه عسلیم
لینو: بله درست میگه حالا طلاقمون رو میدید؟
قاضی: حالا که هردو طرف این طلاقو میخوان حرفی نیست پس اینجارو امضا کنید تا عقدتون باطل بشه
الورا: امضا کردن و الان دیگه طلاق گرفتن
ات: وایی بالاخره اینم تموم شد
لینو: آره واقعا تموم شد
ته: خب بریم بیرون یه رستوران خوب ؟
ات: نمیشه فردا بعد عقدمون بریم؟
ته: فردا هم میریم الانم میریم
لونا: هرجا میخوایم بریم بریم فقط یه جا بریم یه چیزی بخوریم من دارم از گشنگی میمیرم
لینو: وایی پرنسس خانم گشنشه؟
ته: پرنسس خانم؟
ات: اینجا چخبره؟
لونا: (زیر لبی) لینو ریدی بدم ریدی
لینو: خب ..خبب چیزه نه اینکه باهم رفیق صمیمی شدیم به خاطر همین خب رستوران کجا بریم؟
ته: همین بغل یه رستوران هست میریم همونجا
الورا: میخوان برن که گوشیه ات زنگ میخوره
ته: کیه ات؟
ات: بابامه
ته: بر ندار ولش کن
ات: اوکی
ویو دونگ مین
اه این دختر چرا جواب نمیده پوففف
ساره: عزیزم توی ماه عسلم میخوای مزاحمشون شی ؟ بیخیال شو بزار زنو شوهر راحت باشن
دونگ مین: راست میگی خانم اما خب نگرانم میخوام حالشو بپرسم
ساره:....
۶.۴k
۱۳ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.