p6
آیو:شاید شما پسر باشید و زورتون از من بیشتر باشه و بتونید منو بزنید اما هیچکس نمیتونه تو انتقام گرفتن به پام برسه
و آیو شروع کرد به زدن و بعد نیم ساعت بیخیال شد
آیو:حالا شد
آیو رفت
کوک: واقعا زورش زیاده همه جای بدنم داره درد میکنه
ته:منم
جیمین:همش تقصیر توعه
کوک:خب.....ببخشید
ته:ول کنید بابا میگذره ، پسرای جذاب و قلدر مدرسه از دخترای جذاب مدرسه کتک خوردن😅😅
کوک:نخند😅
جیمین:بلند شید بریم سر کلاس
بریم پیش دخترا
آیو:دستم داره از درد میترکه
ریوجین:اشکال نداره خوب میشه در عوض انتقامتو گرفتی
لیا:راس میگه
مدیر مدرسه اومد سمت دخترا
مدیر:بچه ها بیاید دفتر من
ایو : بچه ها بد به دلتون راه ندید شاید واقعا کارمون داره(خنده ضایع)
(بچه ها فکر میکردن به خاطر قضیه کوک و ته و جیمین با اکیپ جسیکاس)
ریوجین:ایو بزززززززززززز آخه چرا باید یهویی وسط این بل بشو کارمون داشته باشه آخه گگگگگ(ادا آیو رو در میاره)
لیا:همونو بگو ، ول کنید بریم ببینیم چیکارمون داره
تق تق تق (در زدن✊🏻🚪)
ویو ایو : اجازه گرفتیم و رفتیم داخل )
آیو:سلام آقای لی کارمون داشتید؟
آقای لی: بله ، ببخشید بچه ها اما یه زحمتی براتون دارم ، بچه های سال پایینی گند زدن به آزمایشگاه و شما باید تمیز کنید
لیا:واقعا؟؟؟(خر ذوق)
آقای لی :بله چطور؟؟(متعجب)
لیا :اوه هیچی ، به خاطر این بود که من آزمایشگاه رو خیلی دوست دارم
آقای لی : اها
ریوجین : چشم آقای لی من خودم چار چشمی حواسم بهشون هس
آقای لی : خوبه
آیو: پس ما دیگه میریم ، خدانگهدار
آقای لی: خدانگهدار
داشتیم میرفتیم که چشمم خورد به اکیپ جسیکا بهش پوزخند ترسناکی زدم که در رفتن
ادمین: طوله سگ چیکار کردی که عین چی ازت میترسن
آیو:نکنه توان دلت کتک میخواد؟
ادمین : نه بابا من غلط بخورم
آیو : مگه اون غلط کردم نمیشد؟؟
ادمین:افرین خودتم میدونی داری غلط میکنیا
آیو: دلت دمپایی میخواداااااااا
ادمین: نه مرسی ( الفراررررررر)
خلاصه آزمایشگاه و تمیز کردیم و رفتیم خونه تا شب شد...
لیا: بچه ها بریم یچی بخوریم بعد بریم شهر بازی؟
ریوجین:بریم
آیو: بریییییییییم هورااااااااا بدویید دیگه (کیوت)
بچه ها برگاشون ریخته بود چون این دومین باری بود که آیو ذو کیوت میدیدن تمیشه هات و جدی و عصبی بود
غذاشون رو کوفت کردن و رفتن شهر بازی که موقع برگشتن آیوپیشنهاد داد برن بار رفتن بار و نشستن اونجا و ویسکی سفارش دادن
که یهوهیونجین زنگ زد
مکالمشون
هیونجین:الوووو کجایی ؟ (داد)
میدونی چندبار زنگ زدم؟ مرده بودی؟
آیو: سلام ، منم خوبم ببخشید جواب ندادم رو سایلنت بود
هیونجین:باشه اینبارو میبخشم کجایی؟
آیو:بار
هیونجین:چیییییی؟؟؟(داد)
آیو: شنیدی دیگه
هیونجین: آدرس بده منم بیام با کیایی؟
آیو: ریوجین ولیا
......
و آیو شروع کرد به زدن و بعد نیم ساعت بیخیال شد
آیو:حالا شد
آیو رفت
کوک: واقعا زورش زیاده همه جای بدنم داره درد میکنه
ته:منم
جیمین:همش تقصیر توعه
کوک:خب.....ببخشید
ته:ول کنید بابا میگذره ، پسرای جذاب و قلدر مدرسه از دخترای جذاب مدرسه کتک خوردن😅😅
کوک:نخند😅
جیمین:بلند شید بریم سر کلاس
بریم پیش دخترا
آیو:دستم داره از درد میترکه
ریوجین:اشکال نداره خوب میشه در عوض انتقامتو گرفتی
لیا:راس میگه
مدیر مدرسه اومد سمت دخترا
مدیر:بچه ها بیاید دفتر من
ایو : بچه ها بد به دلتون راه ندید شاید واقعا کارمون داره(خنده ضایع)
(بچه ها فکر میکردن به خاطر قضیه کوک و ته و جیمین با اکیپ جسیکاس)
ریوجین:ایو بزززززززززززز آخه چرا باید یهویی وسط این بل بشو کارمون داشته باشه آخه گگگگگ(ادا آیو رو در میاره)
لیا:همونو بگو ، ول کنید بریم ببینیم چیکارمون داره
تق تق تق (در زدن✊🏻🚪)
ویو ایو : اجازه گرفتیم و رفتیم داخل )
آیو:سلام آقای لی کارمون داشتید؟
آقای لی: بله ، ببخشید بچه ها اما یه زحمتی براتون دارم ، بچه های سال پایینی گند زدن به آزمایشگاه و شما باید تمیز کنید
لیا:واقعا؟؟؟(خر ذوق)
آقای لی :بله چطور؟؟(متعجب)
لیا :اوه هیچی ، به خاطر این بود که من آزمایشگاه رو خیلی دوست دارم
آقای لی : اها
ریوجین : چشم آقای لی من خودم چار چشمی حواسم بهشون هس
آقای لی : خوبه
آیو: پس ما دیگه میریم ، خدانگهدار
آقای لی: خدانگهدار
داشتیم میرفتیم که چشمم خورد به اکیپ جسیکا بهش پوزخند ترسناکی زدم که در رفتن
ادمین: طوله سگ چیکار کردی که عین چی ازت میترسن
آیو:نکنه توان دلت کتک میخواد؟
ادمین : نه بابا من غلط بخورم
آیو : مگه اون غلط کردم نمیشد؟؟
ادمین:افرین خودتم میدونی داری غلط میکنیا
آیو: دلت دمپایی میخواداااااااا
ادمین: نه مرسی ( الفراررررررر)
خلاصه آزمایشگاه و تمیز کردیم و رفتیم خونه تا شب شد...
لیا: بچه ها بریم یچی بخوریم بعد بریم شهر بازی؟
ریوجین:بریم
آیو: بریییییییییم هورااااااااا بدویید دیگه (کیوت)
بچه ها برگاشون ریخته بود چون این دومین باری بود که آیو ذو کیوت میدیدن تمیشه هات و جدی و عصبی بود
غذاشون رو کوفت کردن و رفتن شهر بازی که موقع برگشتن آیوپیشنهاد داد برن بار رفتن بار و نشستن اونجا و ویسکی سفارش دادن
که یهوهیونجین زنگ زد
مکالمشون
هیونجین:الوووو کجایی ؟ (داد)
میدونی چندبار زنگ زدم؟ مرده بودی؟
آیو: سلام ، منم خوبم ببخشید جواب ندادم رو سایلنت بود
هیونجین:باشه اینبارو میبخشم کجایی؟
آیو:بار
هیونجین:چیییییی؟؟؟(داد)
آیو: شنیدی دیگه
هیونجین: آدرس بده منم بیام با کیایی؟
آیو: ریوجین ولیا
......
۳.۹k
۱۲ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.