⛓🖇my dady🖇⛓ p.55
بعد از چند مین رسیدیم و رفتم ماشبن و تو پارکینگ پارک کردم از ماشین پیاده شدیم و رفتیم خابگاه تا لباس هامون و عوض کنیم و بعد بریم رو پشتبوم خابگاه
رمز درو زدم و وارد شدیم
جیمین : هوفف بلخره رسیدیم
ا.ت :وای پاهام درد میکنه
بعد از حرفم لباسامون و عوض کردیم و درو باز کردم که برم بیرون یهو جیمین دستمو کشید عقب
ا.ت:چیزی شده؟
جیمین:هوا امشب بیرون سرد میشه میخای اینطوری لخت بری بیرون سرما میخوری
(لباس ا.ت :یه تاپ دوبنده با یه شلوارک کوتاه )
اروم دسمو ول کرد و به سمت کمد رفت و سویشرت مشکی خودشو تو دستش گرفت و امد سمتم و انداختش رو شونه هام همینطوری خیره بهش بودم چقد مهربون شده امشب
جیمین :داری قورتم میدی
ا.ت:عا
یه لحضه هول شدم دستم و گرفت و رفتیم بیرون سمت اسانسور رفتیم و وارد شدیم همین که خواستیم طبقهرو بزنیم بیت نا و کوک امدن
بیت نا:عع ما فک میکردیم شما زودتر رفتید بالا
جیمین :ماهم این فکرو میکردیم
ا.ت :خوب شد حالا باهم میریم
رفتیم بالا و یه زیر انداز کوچیک پهن کردیم وغذامونو خوردیم و بعد اون پتو هایی که اورده بودیم انداختیم رو خودمون
بیت نا:ام من خوابم میاد میخام برم
کوک :بریم
ما نشستیم و اونا رفتن همین طور که نشسته بودیم و به جلومون که شهر رو نشون میداد نگاه میکردیم ...
جیمین:سردت که نیست ؟
ا.ت:عا نه خودت چی
جیمین :خوبم
ویو ا.ت
نمیدونم چرا وقتی باهام حرف میزنه یا کنارمه
قلبم تند میزنه اصن یه جوری میشم هی حالا بگذریم ولی نکنه عاشقش شده باشم اگ هم باشم که یه طرفس اخه
ا.ت :مرسی
جیمین:بابت؟
ا.ت:اینکه همیشه کنارمی و خوب ازم مراقبت میکنی
جیمین:عا خواهش ولی این وظیفمه
ا.ت:عوم
خستم شد از بس صاف نشستم اروم خودمو تکون دادم و سرم و گذاشتم رو پای جیمین و چشام گرم شد و بستمشون
جیمین:خوابیدی ؟
حرفی نمیزد فک کنم خوابیده هعی
جیمین:چه موهای خوشگلی الان دقت کردم
همینطوری موهاشو نوازش میکردم حرف میزدم
جیمین: چرا وقتی اینکارارو میکنی قلبم تند میزنه احساس میکنم دارم عاش.قت میشم و احساس میکنم که یطرفست احساس میکنم غیرتی میشم روت یا اینکه وقتی یه نفر نزدیکت میشه اعصابم خط خطی میشه
اینکه ببینم با یه پسر دیگه باشی حتا فک کردن بهش اعصابمو خورد میکنه یعنی عاشقت شدم هوم؟
لایک و کامنت بزارید اگه این کارو نکنید زود به زود واستون پارت نمیذارم
رمز درو زدم و وارد شدیم
جیمین : هوفف بلخره رسیدیم
ا.ت :وای پاهام درد میکنه
بعد از حرفم لباسامون و عوض کردیم و درو باز کردم که برم بیرون یهو جیمین دستمو کشید عقب
ا.ت:چیزی شده؟
جیمین:هوا امشب بیرون سرد میشه میخای اینطوری لخت بری بیرون سرما میخوری
(لباس ا.ت :یه تاپ دوبنده با یه شلوارک کوتاه )
اروم دسمو ول کرد و به سمت کمد رفت و سویشرت مشکی خودشو تو دستش گرفت و امد سمتم و انداختش رو شونه هام همینطوری خیره بهش بودم چقد مهربون شده امشب
جیمین :داری قورتم میدی
ا.ت:عا
یه لحضه هول شدم دستم و گرفت و رفتیم بیرون سمت اسانسور رفتیم و وارد شدیم همین که خواستیم طبقهرو بزنیم بیت نا و کوک امدن
بیت نا:عع ما فک میکردیم شما زودتر رفتید بالا
جیمین :ماهم این فکرو میکردیم
ا.ت :خوب شد حالا باهم میریم
رفتیم بالا و یه زیر انداز کوچیک پهن کردیم وغذامونو خوردیم و بعد اون پتو هایی که اورده بودیم انداختیم رو خودمون
بیت نا:ام من خوابم میاد میخام برم
کوک :بریم
ما نشستیم و اونا رفتن همین طور که نشسته بودیم و به جلومون که شهر رو نشون میداد نگاه میکردیم ...
جیمین:سردت که نیست ؟
ا.ت:عا نه خودت چی
جیمین :خوبم
ویو ا.ت
نمیدونم چرا وقتی باهام حرف میزنه یا کنارمه
قلبم تند میزنه اصن یه جوری میشم هی حالا بگذریم ولی نکنه عاشقش شده باشم اگ هم باشم که یه طرفس اخه
ا.ت :مرسی
جیمین:بابت؟
ا.ت:اینکه همیشه کنارمی و خوب ازم مراقبت میکنی
جیمین:عا خواهش ولی این وظیفمه
ا.ت:عوم
خستم شد از بس صاف نشستم اروم خودمو تکون دادم و سرم و گذاشتم رو پای جیمین و چشام گرم شد و بستمشون
جیمین:خوابیدی ؟
حرفی نمیزد فک کنم خوابیده هعی
جیمین:چه موهای خوشگلی الان دقت کردم
همینطوری موهاشو نوازش میکردم حرف میزدم
جیمین: چرا وقتی اینکارارو میکنی قلبم تند میزنه احساس میکنم دارم عاش.قت میشم و احساس میکنم که یطرفست احساس میکنم غیرتی میشم روت یا اینکه وقتی یه نفر نزدیکت میشه اعصابم خط خطی میشه
اینکه ببینم با یه پسر دیگه باشی حتا فک کردن بهش اعصابمو خورد میکنه یعنی عاشقت شدم هوم؟
لایک و کامنت بزارید اگه این کارو نکنید زود به زود واستون پارت نمیذارم
۸.۸k
۱۶ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.