گناهکار
پروانه... کجایی دختر.
دیانا... وایی حالا چیکار کنم.. جواب پیامشو بدم یا نه...
پروانه.. سین زده پس چرا جواب نمیده.
دیانا.... . میام.
پروانه.. خب. پس. خوبه.... زنگ زدم. بهش. که زود گوشی برداشت.
دیانا. الو پروانه.
پروانه. بابا کجایی تو.
دیانا... میام... فقط صبر کن.
ارسلان.... انگار دیانا داشت با یکی حرف میزد.... اروم از پله ها رفتم بالا... پشت در وایستادم.
دیانا... میگم پروانه.. شاید امشب نتونم بیام... شایدم.... فردا صبح خیلی زود بیام.
پروانه... تو رو باش.. گیر یه پسر عوضی افتادی.
دیانا... میشه. فوش ندی. بهش.
پروانه.. واست مهمه اون پسر.
دیانا.. خب... چیکار داریم به اون.
پروانه. واع. اون نمیذاره تو بیای.
دیانا...... من قطع کنم.
پروانه. من میام.. اونجا
دیانا. پـــــروانه.!!!!!!! (با داد)
ارسلان. در باز کردم..رفتم داخل...... چه خبره.هههههههه.
دیانا. هیییی. برگشتم دیدیم. ارسلانه.
پروانه. الو دیانا... الو........
ارسلان بده من گوشیو..
دیانا 😶😶😶😶😶😶😶ا... گوشی همینجوری دستم بود با تعجب به ارسلان نگاه میکردم.
ارسلان... ده. بده. گوشیو...... رفتم جلو تز دستش. گرفتم......
پروانه. دیانا.
ارسلان.... یه بار دیگه بهش زنگ بزنی.... میام. . تکلیف تو روشن میکنم.
پروانه. هه. تو.. باش. باییییییی😒
ارسلان. دختره. جن*ده....
دیانا. ارسلان.. م.. ن. فقط
ارسلان... دیانا لال شو فقط امشب میدونم باهات چیکار کنم.... تکلیف تو هم. مشخص میکنم.
دیانا.. از دستش. گرفتم. .... ارسلان..
ارسلان... دستاتو به منننننننننن نززززززززززن.
دیانا... 🥺😶😶😶😶😞
ارسلان.. یادت رفته. اره..... مست شده بودی .. اگه نبودم... به اون پسره میدادت.میرفتی .... معلوم نبود چه بالایی. سرت بیاره... . منم که باهاتم من.م.منم.منم.... چرا میفهمی.. ها.
دیانا.. خ.. ب
ارسلان.... خب.... فقط همین..... از اتاق رفتم بیرون.. رو مبل نشستم.. دستمو دادم. به سرم
دیانا تند از اتاقمو اومدم.. بیرون... ارسلان.. رفتم جلوش نشستم....
ارسلان... میشه نبینمت.
دیانا 🥺خب من میخوام حرف بزنم. ارسلان.
ارسلان... اسممو نیار.
دیانا بابا اینجوری نکن . حالم بد میشه.
ارسلان. اع.. پس بفهم وقتی نگرانتم... وقتی عصبانیم.. منم همین حسو دارم.
دیانا... تو نمیدونی چرا باهات قهر کردم... ارسلان.. نمیخوام بدونم.
دیانا واقعا.
ارسلان.. غیر از ناز کردن... چی میتونه باشه.
دیانا... اه... گوشیمو در اوردم... عکسی که بود... رو به صورتش کردم..... این بود
ارسلان 😳😑😑😑😑😑
دیانا.. خب.... چرا تو ساکت شدی.
ارسلان... واقعیت نذاره.
دیانا... ثابت کن.
ارسلان... تو به من اعتماد نداری.، 😑😐
دیانا... نه... ثابت کن... اقای ارسلان کاشی. 😏😏😒
ارسلان......... هه؛!
دیانا... من میرم...
ارسلان.... الان تو فکر میکنی اون عکس واقعیه.
دیانا... شاید... ارسلان.. ت. منو با یه پسر... که تو عکس اینقدر نزدیکم بشه ببینی... شک نمیکنی..... مگه اون نبود... امیر اسممو میدونست... سری اومدی.. ازم پرسیدی... که منو از کجا میشناسه. ها.
ارسلان.... 🤐اره... حق داری باور کنی. ولی میبینی.
دیانا..!!!! چی رو.
ارسلان..... حالا...
دیانا... من برم... پروانه. جون. منتظر هه.
ارسلان... سریع بلند شدم رفتم جلو در دستمو رو در گذاشتم... کجا اماده که نیستی.... بعد من اینجا تنهام.
دیانا.... اماده باشم نباشم فقط میخوام برم...برو کنار..
ارسلان. دیانا.. دیانا... تروخدا صبر کن..
دیانا.... تروخدا چی... باز کن درو.
ارسلان. دیانـ...............ـ. ااا.
دیانا... سر من داد نزن... باز کن دور
ارسلان... وایسا دیانا.... کاری میکنم که باور کنی .
دیانا.. هه.. چطوری اونوقت اقای مهندس.
ارسلان... فقط تا شب... خونه باش..... میام. مدرک میارم.
دیانا.. 🤨🤨🤨🤨.... تاشب!!؟
ارسلان. اره. 😬
دیانا.... میبینم..... چی میشود... اقای کاشی.... برگشتم به اتاق.م... و در بستم....
دیانا... وایی حالا چیکار کنم.. جواب پیامشو بدم یا نه...
پروانه.. سین زده پس چرا جواب نمیده.
دیانا.... . میام.
پروانه.. خب. پس. خوبه.... زنگ زدم. بهش. که زود گوشی برداشت.
دیانا. الو پروانه.
پروانه. بابا کجایی تو.
دیانا... میام... فقط صبر کن.
ارسلان.... انگار دیانا داشت با یکی حرف میزد.... اروم از پله ها رفتم بالا... پشت در وایستادم.
دیانا... میگم پروانه.. شاید امشب نتونم بیام... شایدم.... فردا صبح خیلی زود بیام.
پروانه... تو رو باش.. گیر یه پسر عوضی افتادی.
دیانا... میشه. فوش ندی. بهش.
پروانه.. واست مهمه اون پسر.
دیانا.. خب... چیکار داریم به اون.
پروانه. واع. اون نمیذاره تو بیای.
دیانا...... من قطع کنم.
پروانه. من میام.. اونجا
دیانا. پـــــروانه.!!!!!!! (با داد)
ارسلان. در باز کردم..رفتم داخل...... چه خبره.هههههههه.
دیانا. هیییی. برگشتم دیدیم. ارسلانه.
پروانه. الو دیانا... الو........
ارسلان بده من گوشیو..
دیانا 😶😶😶😶😶😶😶ا... گوشی همینجوری دستم بود با تعجب به ارسلان نگاه میکردم.
ارسلان... ده. بده. گوشیو...... رفتم جلو تز دستش. گرفتم......
پروانه. دیانا.
ارسلان.... یه بار دیگه بهش زنگ بزنی.... میام. . تکلیف تو روشن میکنم.
پروانه. هه. تو.. باش. باییییییی😒
ارسلان. دختره. جن*ده....
دیانا. ارسلان.. م.. ن. فقط
ارسلان... دیانا لال شو فقط امشب میدونم باهات چیکار کنم.... تکلیف تو هم. مشخص میکنم.
دیانا.. از دستش. گرفتم. .... ارسلان..
ارسلان... دستاتو به منننننننننن نززززززززززن.
دیانا... 🥺😶😶😶😶😞
ارسلان.. یادت رفته. اره..... مست شده بودی .. اگه نبودم... به اون پسره میدادت.میرفتی .... معلوم نبود چه بالایی. سرت بیاره... . منم که باهاتم من.م.منم.منم.... چرا میفهمی.. ها.
دیانا.. خ.. ب
ارسلان.... خب.... فقط همین..... از اتاق رفتم بیرون.. رو مبل نشستم.. دستمو دادم. به سرم
دیانا تند از اتاقمو اومدم.. بیرون... ارسلان.. رفتم جلوش نشستم....
ارسلان... میشه نبینمت.
دیانا 🥺خب من میخوام حرف بزنم. ارسلان.
ارسلان... اسممو نیار.
دیانا بابا اینجوری نکن . حالم بد میشه.
ارسلان. اع.. پس بفهم وقتی نگرانتم... وقتی عصبانیم.. منم همین حسو دارم.
دیانا... تو نمیدونی چرا باهات قهر کردم... ارسلان.. نمیخوام بدونم.
دیانا واقعا.
ارسلان.. غیر از ناز کردن... چی میتونه باشه.
دیانا... اه... گوشیمو در اوردم... عکسی که بود... رو به صورتش کردم..... این بود
ارسلان 😳😑😑😑😑😑
دیانا.. خب.... چرا تو ساکت شدی.
ارسلان... واقعیت نذاره.
دیانا... ثابت کن.
ارسلان... تو به من اعتماد نداری.، 😑😐
دیانا... نه... ثابت کن... اقای ارسلان کاشی. 😏😏😒
ارسلان......... هه؛!
دیانا... من میرم...
ارسلان.... الان تو فکر میکنی اون عکس واقعیه.
دیانا... شاید... ارسلان.. ت. منو با یه پسر... که تو عکس اینقدر نزدیکم بشه ببینی... شک نمیکنی..... مگه اون نبود... امیر اسممو میدونست... سری اومدی.. ازم پرسیدی... که منو از کجا میشناسه. ها.
ارسلان.... 🤐اره... حق داری باور کنی. ولی میبینی.
دیانا..!!!! چی رو.
ارسلان..... حالا...
دیانا... من برم... پروانه. جون. منتظر هه.
ارسلان... سریع بلند شدم رفتم جلو در دستمو رو در گذاشتم... کجا اماده که نیستی.... بعد من اینجا تنهام.
دیانا.... اماده باشم نباشم فقط میخوام برم...برو کنار..
ارسلان. دیانا.. دیانا... تروخدا صبر کن..
دیانا.... تروخدا چی... باز کن درو.
ارسلان. دیانـ...............ـ. ااا.
دیانا... سر من داد نزن... باز کن دور
ارسلان... وایسا دیانا.... کاری میکنم که باور کنی .
دیانا.. هه.. چطوری اونوقت اقای مهندس.
ارسلان... فقط تا شب... خونه باش..... میام. مدرک میارم.
دیانا.. 🤨🤨🤨🤨.... تاشب!!؟
ارسلان. اره. 😬
دیانا.... میبینم..... چی میشود... اقای کاشی.... برگشتم به اتاق.م... و در بستم....
۷۸.۸k
۱۹ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۸۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.