لایک و کامنت و فالو فراموش نشه
بهار عاشقیـ.پارتـ:7
ی ربع بعد رفتیم ناهار خوردیم و به کلاس پیشگویی رفتیم، امتحانمو دادم، شب نتیجه رو میگفتن
*ظهر*
کلاس اسلاگهورن تموم شده بود و منو تام توی کلاس بودیم
اسلاگهورن گفت:اوه بچه ها، بهتر نیست برین به سرسرا؟
من گفتم:پروفسور،
تام ادامه داد:دیشب، منو شارلوت توی بخش ممنوعه کتابخونه بودیم...
ادامه دادم:که یک لحظه به مطلب عجیبی برخورد کردیم
تام ادامه داد:گفتیم بهتره به شما که سرگروه اسلیترینید، بگیم
اسلاگهورن گفت:چه مطلبی؟
تام گفت:هورکراکس*همون جان پیچ دیگه*
ادامه دادم:میشه برامون توضیح بدید که این نوع از جادو چه جادویی هست؟
اسلاگهورن یک لحظه چشاش گرد شد و گفت:خب... ام... هورکراکس یه نوع جادوی سیاهه، که روح انسان رو توش میزارند، و از مرگ جلوگیری میکنه
تام جلوی شومینه رفت و گفت:چجوری میشه روح رو تکه تکه کرد؟
اسلاگهورن گفت:فکنم تو و شارلوت جوابش رو بدونید... مگه نه؟
گفتم:با قتل، درسته؟
اسلاگهورن سرشو تکون داد و گفت:اِ...اینا فقط جنبه آموزشی دارن، آره؟
تام گفت:بله پروفسور، فقط برای مطالب درسیه
«به دروغ»گفتم:خب راستش، من دارم برای اطلاعاتم از جادوی سیاه و جادوی معمولی، یه مطلبی مینویسم، که اگه در بزرگسالی لازم داشتم، اینارو بدونم
اسلاگهورن گفت:اوم خب عالیه! حالا دیگه بریم سرسرا
بعداز اینکه رفتیم سرسرا تام گفت باید خیلی سریع این مطلب رو توی دفترم بنویسم برای همین رفت به خوابگاه
منم موندم توی سرسرا و منتظر موندم جوابای امتحان رو بگن
بعداز مدتی کم:
تام نمره کامل رو گرفت ولی من، 5/5 گرفتم 😔خوشبختانه تام متوجه نشد من چند گرفتم!
ی ربع بعد رفتیم ناهار خوردیم و به کلاس پیشگویی رفتیم، امتحانمو دادم، شب نتیجه رو میگفتن
*ظهر*
کلاس اسلاگهورن تموم شده بود و منو تام توی کلاس بودیم
اسلاگهورن گفت:اوه بچه ها، بهتر نیست برین به سرسرا؟
من گفتم:پروفسور،
تام ادامه داد:دیشب، منو شارلوت توی بخش ممنوعه کتابخونه بودیم...
ادامه دادم:که یک لحظه به مطلب عجیبی برخورد کردیم
تام ادامه داد:گفتیم بهتره به شما که سرگروه اسلیترینید، بگیم
اسلاگهورن گفت:چه مطلبی؟
تام گفت:هورکراکس*همون جان پیچ دیگه*
ادامه دادم:میشه برامون توضیح بدید که این نوع از جادو چه جادویی هست؟
اسلاگهورن یک لحظه چشاش گرد شد و گفت:خب... ام... هورکراکس یه نوع جادوی سیاهه، که روح انسان رو توش میزارند، و از مرگ جلوگیری میکنه
تام جلوی شومینه رفت و گفت:چجوری میشه روح رو تکه تکه کرد؟
اسلاگهورن گفت:فکنم تو و شارلوت جوابش رو بدونید... مگه نه؟
گفتم:با قتل، درسته؟
اسلاگهورن سرشو تکون داد و گفت:اِ...اینا فقط جنبه آموزشی دارن، آره؟
تام گفت:بله پروفسور، فقط برای مطالب درسیه
«به دروغ»گفتم:خب راستش، من دارم برای اطلاعاتم از جادوی سیاه و جادوی معمولی، یه مطلبی مینویسم، که اگه در بزرگسالی لازم داشتم، اینارو بدونم
اسلاگهورن گفت:اوم خب عالیه! حالا دیگه بریم سرسرا
بعداز اینکه رفتیم سرسرا تام گفت باید خیلی سریع این مطلب رو توی دفترم بنویسم برای همین رفت به خوابگاه
منم موندم توی سرسرا و منتظر موندم جوابای امتحان رو بگن
بعداز مدتی کم:
تام نمره کامل رو گرفت ولی من، 5/5 گرفتم 😔خوشبختانه تام متوجه نشد من چند گرفتم!
۴.۷k
۳۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.