دوپارتی تهیونگ
پارت اخر
______
تهیونگ : اینکه به کلاب رفتی تنبیه خودشو داره ولی اینکه خط قرمزامو رد کردی تنبیه جداگانه داره بیب !
ات: این قبول نیستتتت!
تهیونگ : چی قبول نیست ؟ اینکه تلفوناتو جواب نمیدی و دیر اومدی خونه و من مث صگ نگرانت بود یا اینکه با این لباس به اون کلاب لعنتی رفتی ؟ هوم ؟ کدومش ؟*جدی'اخم * ^بدون نگاه کردن به ات سیگارش تو جا سیگاری خاموش کرد و برای تسلط بیشتر دستشو دور کمر ات انداخت^
ات: شاید اگه تو یکم بیشتر پیشم بودی و بهم توجه میکردی منم نمیرفتم کلاب !
ویو ات : با این حرفم چشماش حالت وحشی گرفت و چونمو آورد جلو و بوسه خشنی رو آغاز کرد .
طعم نیکوتین با بوسمون ترکیب شده بود .
بعد از چند دقیقه حس کردم دارم خفه میشم پس با مشت محکمی به بازوش با بی میلی ازم جدا شد .
تهیونگ: بعدا درباره ی اینم حرف میزنیم ولی الان وقتش نیست .
ات رو بغل کرد و به سمت اتاق رفت تا باهم دعا بخونن.
پایانننن
بابت غلط املایی معذرت .
اگه از اینجور چندپارتی ها دوست دارید بیشتر بذارم؟
______
تهیونگ : اینکه به کلاب رفتی تنبیه خودشو داره ولی اینکه خط قرمزامو رد کردی تنبیه جداگانه داره بیب !
ات: این قبول نیستتتت!
تهیونگ : چی قبول نیست ؟ اینکه تلفوناتو جواب نمیدی و دیر اومدی خونه و من مث صگ نگرانت بود یا اینکه با این لباس به اون کلاب لعنتی رفتی ؟ هوم ؟ کدومش ؟*جدی'اخم * ^بدون نگاه کردن به ات سیگارش تو جا سیگاری خاموش کرد و برای تسلط بیشتر دستشو دور کمر ات انداخت^
ات: شاید اگه تو یکم بیشتر پیشم بودی و بهم توجه میکردی منم نمیرفتم کلاب !
ویو ات : با این حرفم چشماش حالت وحشی گرفت و چونمو آورد جلو و بوسه خشنی رو آغاز کرد .
طعم نیکوتین با بوسمون ترکیب شده بود .
بعد از چند دقیقه حس کردم دارم خفه میشم پس با مشت محکمی به بازوش با بی میلی ازم جدا شد .
تهیونگ: بعدا درباره ی اینم حرف میزنیم ولی الان وقتش نیست .
ات رو بغل کرد و به سمت اتاق رفت تا باهم دعا بخونن.
پایانننن
بابت غلط املایی معذرت .
اگه از اینجور چندپارتی ها دوست دارید بیشتر بذارم؟
۷.۸k
۳۰ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.