ابرهابغض کرده اند چه بغض سنگینی
ابرهابغض کرده اند چه بغض سنگینی
که راه نفس های آسمان مسدودشدخبرازباران نیست..
ابرها آبستن بغضی کهنه. آسمان آبستن لحظه های ابری
خبرازرعدی نیست..
باد درکوچه بس کوچه های شهرسربی برسه میزند
یاس سربه زیرگوشه حیاط
ملتمس به ابرها می نگرد
ازنگاه ملتمس رعد می غرد ابرمیبارد
شبنم نازباعشوه در خاکریز گونه یاس می غلتد
بادمیخواندازاین باریدن یاس می رقصد
ناگهان ابرآبستن بغض کهنه می نالدیاس می ماند ازرقصیدن ابرمیگوید آخرین برگ سفرنامه باران این است که زمین چرکین است.
که راه نفس های آسمان مسدودشدخبرازباران نیست..
ابرها آبستن بغضی کهنه. آسمان آبستن لحظه های ابری
خبرازرعدی نیست..
باد درکوچه بس کوچه های شهرسربی برسه میزند
یاس سربه زیرگوشه حیاط
ملتمس به ابرها می نگرد
ازنگاه ملتمس رعد می غرد ابرمیبارد
شبنم نازباعشوه در خاکریز گونه یاس می غلتد
بادمیخواندازاین باریدن یاس می رقصد
ناگهان ابرآبستن بغض کهنه می نالدیاس می ماند ازرقصیدن ابرمیگوید آخرین برگ سفرنامه باران این است که زمین چرکین است.
۴۰۴
۲۲ آبان ۱۳۹۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.