پارت دوم:
پارت دوم:
ا.ت: چی کار میکنی کوک؟!
کوک: نمی خوام شماره این توی گوشیت باشه
ا.ت: مگه میشناسیش؟
کوک: اِم....... نه تمیشناسم چی میگیفقط نمی خوام ناشناس هکت کنه دیگه هم راجب اون حرف نزن
ا.ت: (با حرص) خب رفتم توی اتاقم وقتی فهمیدم شماره رو برای هونگ جو فرستاده بودم حاضر شدم و رفتم پیشش
هونگ جو: عه تو کی اومدی؟
ا.ت: الان اومدم فقط میخواستم اون شماره ناشناس رو برام جزئیاتش رو بدی
هونگ جو: باشه فقط یکم طول میکشه وایسا
ا.ت: اوکی
فلش بک یک ربع بعد...
هونگ جو: ا.ت! بیا بگیر
ا.ت: وای مرسی ( از خونه هونگ جو خارج شدم و سوار ماشین شدم نشستم جزئیات رو خوندم خوب اسمش تهیونگه فامیلیش کیم و..... خلافکا..ر بز..رگ ش....ه...ر یا خداا آها توی اخبار میگف اخیرا دزدی داره شدید میشه پس همینه چرا به من پیام داده؟ پیام ناشناس : این آدرس رو میفرستم بیا ) خیلی کنجکاو بودم ببینم کجا میخواد منو بیاره ) رسیدم خونه
کوک: کدوم گوری بودی؟!
ا.ت: ها چی میگی؟
کوک: میدونی ساعت چنده؟ استاد؟
ا.ت: (به ساعت نگاه کردم ۹ شب بود!) کی ۹ شد؟؟؟
کوک: میخوای بگی تا این وقت شب کجا بودی؟؟
ا.ت: پیش هونگ جو بودم
کوک: اون برگه چیه توی دستت؟
ا.ت: به توچه
کوک: بگو دیگه
ا.ت: (با استرس) ام یه نقاشی متنی (نقاشی متنی نداریم که😂)
کوک: آها حالا میخوای بگی چیه؟
ا.ت: نمیگم فضولی شاید یه چیزی بین من هونگ جو باشه
کوک:باشه
۶ لایک تا پارت بعد❤️
ا.ت: چی کار میکنی کوک؟!
کوک: نمی خوام شماره این توی گوشیت باشه
ا.ت: مگه میشناسیش؟
کوک: اِم....... نه تمیشناسم چی میگیفقط نمی خوام ناشناس هکت کنه دیگه هم راجب اون حرف نزن
ا.ت: (با حرص) خب رفتم توی اتاقم وقتی فهمیدم شماره رو برای هونگ جو فرستاده بودم حاضر شدم و رفتم پیشش
هونگ جو: عه تو کی اومدی؟
ا.ت: الان اومدم فقط میخواستم اون شماره ناشناس رو برام جزئیاتش رو بدی
هونگ جو: باشه فقط یکم طول میکشه وایسا
ا.ت: اوکی
فلش بک یک ربع بعد...
هونگ جو: ا.ت! بیا بگیر
ا.ت: وای مرسی ( از خونه هونگ جو خارج شدم و سوار ماشین شدم نشستم جزئیات رو خوندم خوب اسمش تهیونگه فامیلیش کیم و..... خلافکا..ر بز..رگ ش....ه...ر یا خداا آها توی اخبار میگف اخیرا دزدی داره شدید میشه پس همینه چرا به من پیام داده؟ پیام ناشناس : این آدرس رو میفرستم بیا ) خیلی کنجکاو بودم ببینم کجا میخواد منو بیاره ) رسیدم خونه
کوک: کدوم گوری بودی؟!
ا.ت: ها چی میگی؟
کوک: میدونی ساعت چنده؟ استاد؟
ا.ت: (به ساعت نگاه کردم ۹ شب بود!) کی ۹ شد؟؟؟
کوک: میخوای بگی تا این وقت شب کجا بودی؟؟
ا.ت: پیش هونگ جو بودم
کوک: اون برگه چیه توی دستت؟
ا.ت: به توچه
کوک: بگو دیگه
ا.ت: (با استرس) ام یه نقاشی متنی (نقاشی متنی نداریم که😂)
کوک: آها حالا میخوای بگی چیه؟
ا.ت: نمیگم فضولی شاید یه چیزی بین من هونگ جو باشه
کوک:باشه
۶ لایک تا پارت بعد❤️
۲.۷k
۰۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.