مردی پشت نقاب قسمت اول (پارت ۴)
جیمین:عه چی میگی مادر تو که میدونی چرا تهیونگ اینجوری شده پس این حرفو نزن
همه نگاه جیمین کردن
جیمین:ههه نه نه نه منظوری نداشتم آروم باشین
پ.ا:خیله خب خیله خب بس کن...راستی رزی امروز تست گویندگی برای رادیو داره
م.ا:آره برای همین صبح زود رفت تا خودشو آماده کنه
جیمین:یعنی میخواد بجای گزارشگری گوینده رادیو بشه؟
م.ا:اگر قبول بشه الان ۳ساله که داره گزارشگری اونم با یه حقوق بخورو نمیر اگر وجدان داشته باشن باید قبولش کنن...نمیدونم الان داره چیکار میکنه
ویو شرکت رزی:
نایونگ:من متقاضی شماره ی ۴۹ هستم
رزی:من رزان پارک متقاضی شماره ۵ هستم
مدیر:خب کارو شروع میکنیم از ۱تا۴ یکی رو انتخاب کنید با متقاضی ۴۹ شروع میکنیم
نایونگ:من عدد ۳ رو انتخاب میکنم به دلیل برگزاری آزمون توانی تحصیلی دانشگاه ها بازار ارز سئول ۱ ساعت دیر تر باز خواهد شد..ام بازار ارز
(رایونگ رقیب رزی و اینجا دوباره میخونه از روی برگه و با مکث میخونه)
مدیر:خیله خب کافیه متقاضی شماره ی ۵
رزی:من عدد ۴ رو انتخاب میکنم..سازمان زمین شناسی ایالت متحده اعلام کرد زمین لرزه ای به بزرگی ۶ ریشتر در نزدیکی استان کرمان ایران ساعت ۶ صبح به وقت محلی رخ داده است عمق کانونی این زمین لرزه ۱۰ کیلومتر است و مرکز نگاری ۵۷ کیلومتر توی شمال جنوبی شهر کرمان است که بیش از ۶۰۰ هزار نفر جمعیت دارد
مدیرا باهم مشورت کردن بعد از کار رزی با یکی از کارآموز ها داشتن حرف میزدن
چو:من شنیدم تستت خیلی خوب بوده چند روز پیش شنیدم اینگار میخوان تورو انتخاب کنن چون هیچ وقت توپوق نمیزنی ظاهرن آره درسته؟
رزی:نه نمیشه باید تست بدم و عادلانه انتخاب شم
چو:ولی تو ۳ سال گزارشگری کردی الان دیگه وقتشه گوینده رادیو بشی
رزی:اوه
رزی و چو میخندیدن که رزی دید شوگا رد شد (دوست پسرشه)و کمک نظافچی کرد
شوگا:خسته نباشید
نظافتچی:ممنونم
شوگا رفت
چو:آه چقدر جنتلمن، خانواده مین بخشی از گروهه سامو هستن میدونی بهترین محله ی چونچئون کجاست؟آه توی یکی از بهترین پن هاوس هاش زندگی میکنن با یه ماشین جمع جور قدیمی میرن که یه وقت نگن با مالش عضویده ولی مگه میشه اینجور چیزا رو قایم کرد آخه فوری مچشو گرفتم
یورا:اومم واقعا؟
چو:آه خدا هم شغل خوبی داره هم قیافه و خانواده پولدار به دختر خوش شانسی که قراره اینو تور کنه واقعا حسودیم میشه اوفف بنظرت دارم حسرت میخورم؟
رزی خندید
چو:ببخشید دیگه باید برم سر ظبط بای بای
رزی:بعدا میبینمت
چو:حتما
رزی داشت میرفت که یهو شوگا کشیدش توی اتاق استودیو
رزی:شوگا چیکار میکنی از دست تو اگه کسی بیاد چی؟
شوگا:هیچکس اینجا نمیاد بعدشم بیاد که چی؟ ببینم چطور پیشرفت
رزی با عشوه:خب بد نبود
شوگا:اووووو پس آخر هفته.....
همه نگاه جیمین کردن
جیمین:ههه نه نه نه منظوری نداشتم آروم باشین
پ.ا:خیله خب خیله خب بس کن...راستی رزی امروز تست گویندگی برای رادیو داره
م.ا:آره برای همین صبح زود رفت تا خودشو آماده کنه
جیمین:یعنی میخواد بجای گزارشگری گوینده رادیو بشه؟
م.ا:اگر قبول بشه الان ۳ساله که داره گزارشگری اونم با یه حقوق بخورو نمیر اگر وجدان داشته باشن باید قبولش کنن...نمیدونم الان داره چیکار میکنه
ویو شرکت رزی:
نایونگ:من متقاضی شماره ی ۴۹ هستم
رزی:من رزان پارک متقاضی شماره ۵ هستم
مدیر:خب کارو شروع میکنیم از ۱تا۴ یکی رو انتخاب کنید با متقاضی ۴۹ شروع میکنیم
نایونگ:من عدد ۳ رو انتخاب میکنم به دلیل برگزاری آزمون توانی تحصیلی دانشگاه ها بازار ارز سئول ۱ ساعت دیر تر باز خواهد شد..ام بازار ارز
(رایونگ رقیب رزی و اینجا دوباره میخونه از روی برگه و با مکث میخونه)
مدیر:خیله خب کافیه متقاضی شماره ی ۵
رزی:من عدد ۴ رو انتخاب میکنم..سازمان زمین شناسی ایالت متحده اعلام کرد زمین لرزه ای به بزرگی ۶ ریشتر در نزدیکی استان کرمان ایران ساعت ۶ صبح به وقت محلی رخ داده است عمق کانونی این زمین لرزه ۱۰ کیلومتر است و مرکز نگاری ۵۷ کیلومتر توی شمال جنوبی شهر کرمان است که بیش از ۶۰۰ هزار نفر جمعیت دارد
مدیرا باهم مشورت کردن بعد از کار رزی با یکی از کارآموز ها داشتن حرف میزدن
چو:من شنیدم تستت خیلی خوب بوده چند روز پیش شنیدم اینگار میخوان تورو انتخاب کنن چون هیچ وقت توپوق نمیزنی ظاهرن آره درسته؟
رزی:نه نمیشه باید تست بدم و عادلانه انتخاب شم
چو:ولی تو ۳ سال گزارشگری کردی الان دیگه وقتشه گوینده رادیو بشی
رزی:اوه
رزی و چو میخندیدن که رزی دید شوگا رد شد (دوست پسرشه)و کمک نظافچی کرد
شوگا:خسته نباشید
نظافتچی:ممنونم
شوگا رفت
چو:آه چقدر جنتلمن، خانواده مین بخشی از گروهه سامو هستن میدونی بهترین محله ی چونچئون کجاست؟آه توی یکی از بهترین پن هاوس هاش زندگی میکنن با یه ماشین جمع جور قدیمی میرن که یه وقت نگن با مالش عضویده ولی مگه میشه اینجور چیزا رو قایم کرد آخه فوری مچشو گرفتم
یورا:اومم واقعا؟
چو:آه خدا هم شغل خوبی داره هم قیافه و خانواده پولدار به دختر خوش شانسی که قراره اینو تور کنه واقعا حسودیم میشه اوفف بنظرت دارم حسرت میخورم؟
رزی خندید
چو:ببخشید دیگه باید برم سر ظبط بای بای
رزی:بعدا میبینمت
چو:حتما
رزی داشت میرفت که یهو شوگا کشیدش توی اتاق استودیو
رزی:شوگا چیکار میکنی از دست تو اگه کسی بیاد چی؟
شوگا:هیچکس اینجا نمیاد بعدشم بیاد که چی؟ ببینم چطور پیشرفت
رزی با عشوه:خب بد نبود
شوگا:اووووو پس آخر هفته.....
۱.۴k
۲۲ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.