فیک کوک 🐰🤍پارت ۱
از زبان بورا
سلام من بورا هستم امروز اولین روز من داخل مدرسه ی جدیدم هست
بلند شدم و لباسام رو پوشیدم ( لباس فرم بورا اسلاید دوم )
رفتم پایین و نشستم سر میز
( علامت مامان بورا ° )( علامت بالای بورا ^) ( علامت خواهر بورا ∆ )
°صبحت بخیر دخترم
بورا : مرسی مامان صبح تو هم بخیر
^حواست باشه توی مدرسه گند نزدی دختره ی احمق
بابام از موقعی که یادم میاد باهام بد اخلاق بود و همش بهم زور میگفت
بورا : حواسم هست لازم نکرده بهم صد دفعه بگی
∆ بورا میخوای برسونمت ؟
بورا : اره اونی ممنونم
خواهرم و مامانم باهام خیلی مهربون هستن برعکس بابام
از مامانم خداحافظی کردم و با این سوک رفتم ( این سوک خواهر بورا هست )
این سوک من رو رسوند مدرسه و رفت
رفتم داخل دفتر و از معاون پرسیدم که کلاسم کجاست ؟
معاون یکی رو صدا زد و اومد
دیدم سه یون بود
بهش سلام دادم
معاون : شما هم دیگه رو میشناسید ؟
گفتم: بله من و خواهر سه یون دوست صمیمی هستیم
معاون: خوب خوبه پس چون یونا هم باهات هم کلاسی هست
گفتم: عالیه
من و سه یون رفتیم کلاس
یوناتا من رو دید اومد و بغلم کرد و گفت: تو اینجا چی کار میکنی ؟
گفتم: دانش آموز جدید هستم
یونا : هورااااا باهم همکلاسی هستیم
یه دختر دیگه اومد جلو
یونا : بورا این یوری هست
بهش سلام دادم
یوری: خوشبختم
زنگ خورد و معلم اومد
منم خودم رو معرفی کردم و کلاس شروع شد
۱ساعت بعد
از زبان ا/ت
کلاس تموم شد
اسم دانش آموز برتر کلاسمون جونگ کوک هست
از موقعی که اومدم کلا بهم قیافه گرفته
رفتم و بهش سلام دادم : سلام من بورا هستم
جونگ کوک:
...
شرایط
لایک ۱۵ ✓
کامنت ۳۰ ✓
م
سلام من بورا هستم امروز اولین روز من داخل مدرسه ی جدیدم هست
بلند شدم و لباسام رو پوشیدم ( لباس فرم بورا اسلاید دوم )
رفتم پایین و نشستم سر میز
( علامت مامان بورا ° )( علامت بالای بورا ^) ( علامت خواهر بورا ∆ )
°صبحت بخیر دخترم
بورا : مرسی مامان صبح تو هم بخیر
^حواست باشه توی مدرسه گند نزدی دختره ی احمق
بابام از موقعی که یادم میاد باهام بد اخلاق بود و همش بهم زور میگفت
بورا : حواسم هست لازم نکرده بهم صد دفعه بگی
∆ بورا میخوای برسونمت ؟
بورا : اره اونی ممنونم
خواهرم و مامانم باهام خیلی مهربون هستن برعکس بابام
از مامانم خداحافظی کردم و با این سوک رفتم ( این سوک خواهر بورا هست )
این سوک من رو رسوند مدرسه و رفت
رفتم داخل دفتر و از معاون پرسیدم که کلاسم کجاست ؟
معاون یکی رو صدا زد و اومد
دیدم سه یون بود
بهش سلام دادم
معاون : شما هم دیگه رو میشناسید ؟
گفتم: بله من و خواهر سه یون دوست صمیمی هستیم
معاون: خوب خوبه پس چون یونا هم باهات هم کلاسی هست
گفتم: عالیه
من و سه یون رفتیم کلاس
یوناتا من رو دید اومد و بغلم کرد و گفت: تو اینجا چی کار میکنی ؟
گفتم: دانش آموز جدید هستم
یونا : هورااااا باهم همکلاسی هستیم
یه دختر دیگه اومد جلو
یونا : بورا این یوری هست
بهش سلام دادم
یوری: خوشبختم
زنگ خورد و معلم اومد
منم خودم رو معرفی کردم و کلاس شروع شد
۱ساعت بعد
از زبان ا/ت
کلاس تموم شد
اسم دانش آموز برتر کلاسمون جونگ کوک هست
از موقعی که اومدم کلا بهم قیافه گرفته
رفتم و بهش سلام دادم : سلام من بورا هستم
جونگ کوک:
...
شرایط
لایک ۱۵ ✓
کامنت ۳۰ ✓
م
۱۲.۵k
۱۰ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.