عشق ناخواسته Part 61
هوسوک ـ دایون تو تا الا کجا بودی هرچی منتظرت موندم نیومدی
دایون ـ تو چرا صبر نداری خوب هم رفتم یه سر به بابام زدم هم به بابای تو
هوسوک ـ اها راستی حال بابات چطوره دکتر چی گفت
دایون ـ بابا عملش به خوبی پیش رفت ولی
هوسوک ـ ولی چی
دایون ـ ولی الا توی کماست
هوسوک ـ چی یعنی الا چی میشه
دایون ـ دکتر گفت بستگی به خودش داره اگه بخواد زنده می مونه و اگه بخواد میمیره
هوسوک ـ نگران نباش اون زنده میمونه راستی من کی مرخص می شم
دایون ـ فکر کنم باید یه هفته خیلی کم اینجا بستری باشی
هوسوک ـ می تونیم باهم از اون کارا کنیم
دایون ـ منظورت چیه
هوسوک ـ از اون کارا دیگه
دایون ـ عه نه معلومه که نه خجالت بکش تو با این حالت چت به این کارا اخه بشین استرتحت کن به وقتش
هوسوک ـ باشه ولی من الا حالم خوبه خوبه
دایون ـ حال تو رو نمیدونم ولی حال من اصلا خوب نیست الا فقط می خوام بخوابم
هوسوک ـ اره منم باهات موافقم بیا اینجا تو بغل من بخواب
و دایون هم رفت و با بهم خوابید
از زبان هوسوک
واقعا الا دایون موقعیت بدی داره و از هر طرف تحت فشاره باید سیع کنم حالش رو خوب کنم ولی حال جسمانی خودم اصلا خوب نیست
فردا صبح
از زبان دایون
صبح از خواب پا شدم دیدم هوسوک هنوز خوابیده
بدون سر و صدا بلند شدم و رفتم یه چیزی خزیدم و اوردم تا با هوسوک بخورم
دایون ـ هوسوک بلند شو فکر کنم الا خیلی گشنت باشه بهتره بیای و یه چیزی بخوری
هوسوک ـ ها کی صبح شد عه اینا چیه وای خدا چقدر خوابم میاد
دایون ـ بسه دیگه صبح شده بلند شو بیا ببن چی برات خریدم
هوسوک ـ وای اخجون برنج با گوشت بده بخورم که خیلی گوشنمه
و باهم شروع به خوردن کردن
هوسوک ـ دایون راستی نگفت من کی می تونم مرخص بشم
دایون ـ چرا گفت گفتش که یه خفته ی دیگه می تونی مرخص بشی
راستی بعد از خوب شدن خالت من می خوام بیام و پیش تو زندگی کنم و می خوام ازت محافظت کنم و دیگه نمیزارم کسی همچین بلایی سرت بیاره
هوسوک ـ از تصمیمت که پشیمون نمی شی ولی من باید از تو مراقبت کنم نه تو
دایون ـ اشکال نداره تو از من محافظت کن منم از تو اینجوری خوبه دیگه
هوسوک ـ اره اینجوری خوبه 👍
شرط ها
۲۵ تا لایک ۲۵ تا کامنت
کامنت درست حسابی بزارید
دایون ـ تو چرا صبر نداری خوب هم رفتم یه سر به بابام زدم هم به بابای تو
هوسوک ـ اها راستی حال بابات چطوره دکتر چی گفت
دایون ـ بابا عملش به خوبی پیش رفت ولی
هوسوک ـ ولی چی
دایون ـ ولی الا توی کماست
هوسوک ـ چی یعنی الا چی میشه
دایون ـ دکتر گفت بستگی به خودش داره اگه بخواد زنده می مونه و اگه بخواد میمیره
هوسوک ـ نگران نباش اون زنده میمونه راستی من کی مرخص می شم
دایون ـ فکر کنم باید یه هفته خیلی کم اینجا بستری باشی
هوسوک ـ می تونیم باهم از اون کارا کنیم
دایون ـ منظورت چیه
هوسوک ـ از اون کارا دیگه
دایون ـ عه نه معلومه که نه خجالت بکش تو با این حالت چت به این کارا اخه بشین استرتحت کن به وقتش
هوسوک ـ باشه ولی من الا حالم خوبه خوبه
دایون ـ حال تو رو نمیدونم ولی حال من اصلا خوب نیست الا فقط می خوام بخوابم
هوسوک ـ اره منم باهات موافقم بیا اینجا تو بغل من بخواب
و دایون هم رفت و با بهم خوابید
از زبان هوسوک
واقعا الا دایون موقعیت بدی داره و از هر طرف تحت فشاره باید سیع کنم حالش رو خوب کنم ولی حال جسمانی خودم اصلا خوب نیست
فردا صبح
از زبان دایون
صبح از خواب پا شدم دیدم هوسوک هنوز خوابیده
بدون سر و صدا بلند شدم و رفتم یه چیزی خزیدم و اوردم تا با هوسوک بخورم
دایون ـ هوسوک بلند شو فکر کنم الا خیلی گشنت باشه بهتره بیای و یه چیزی بخوری
هوسوک ـ ها کی صبح شد عه اینا چیه وای خدا چقدر خوابم میاد
دایون ـ بسه دیگه صبح شده بلند شو بیا ببن چی برات خریدم
هوسوک ـ وای اخجون برنج با گوشت بده بخورم که خیلی گوشنمه
و باهم شروع به خوردن کردن
هوسوک ـ دایون راستی نگفت من کی می تونم مرخص بشم
دایون ـ چرا گفت گفتش که یه خفته ی دیگه می تونی مرخص بشی
راستی بعد از خوب شدن خالت من می خوام بیام و پیش تو زندگی کنم و می خوام ازت محافظت کنم و دیگه نمیزارم کسی همچین بلایی سرت بیاره
هوسوک ـ از تصمیمت که پشیمون نمی شی ولی من باید از تو مراقبت کنم نه تو
دایون ـ اشکال نداره تو از من محافظت کن منم از تو اینجوری خوبه دیگه
هوسوک ـ اره اینجوری خوبه 👍
شرط ها
۲۵ تا لایک ۲۵ تا کامنت
کامنت درست حسابی بزارید
۱۰.۴k
۲۷ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.