فکرشم نمی کردم پارت(3)
بنیامین:ا/تتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت
مامانننننننننننننننننننننن
(دویدن)
ن...ف..س نمی کشه........
/تتتتتتتتتتتت بیدار شو ...آخه توعه کره خر نباشی کرممو رو کی بریزممممممممم...ا/تتتتت بیدار شووووووووووو (با داد ) آخه دیگه از سر کرم ریزی تو آب کی توف کنممممممممممممم
آخه دیگه مسواک کی رو تو توالت کنم بزارم سر جاش تا استفاده کنهههههههههههه
ا/ت:(دویدن) چی شدههههههههههههههه بنیام..
بنیامین:اگه تو نباشی دیگه باید گندایی که میزنم و تقصیر کی بنداز ...(که از ناحیه گلوم احساس خفگی کردم).................ا/...آی.....ا/ت
ا/ت:خفت میکنمممممممممممممممممممم(داد)فلش بک به چند دقیقه قبل
(وقتی که از پله ها افتادم اونم به لطفه بنیامین یا همون شتر خودمون خیلی دردم گرفت تو خودم پیچیدم که یکدفعه یه چیزی زد به سرم خودمو به موش مردگی زدم ببینم چیکار میکنه هی صدام میکرد جواب نمی دادم با شتاب اومد نزدیکم منم نفسمو حبس کردم اومد تنفسمو چک دید که مثلا نفس نمی کشم شروع کرد به داد زدن.
تو فیلما هست که وقتی یکی میمیره یکی میاد سرشو میگیره هی داد میزنه میگه چرا دقیقا تو اون حالت بودم ولی برعکس اینکه حرفاش اینطوری نبود😂😂😂😂😂خیلی حال اذیت کردن دیگه با خودم کافیه اومدم که بلند شم ولی قبل اینکه میخواستم عملیش کنم شروع کرد به اعتراف کردن .....به مولا این یه تخته که هیچ.......یه الوارم که هیچ ......بی نهایت چوب کم داره😐بخدا این داداشه من نیست😐😐😐 وایسا......چی؟
آب؟😐
مسواکم؟😐😐
مسواک........آب.......
وات؟
یهو سیمام اتصالی کرد بلههههه
زمان حال:
ا/ت:مرتیکه فاکی مگه مرض داری اینقدر مردم آزاری میکنی هاننننننننننننن (داد)
بنیامین:ا/...ت.....خ....فم.کردی.....گ*و*ه...... خوردم......ولم کننننننننن
ا/ت:شتر کوهی😡😡
(داشتم خفش یه خفه کردنش ادامه میدادم که یدفعه
یه جسم سفت چسبید پس کلم....یعنی اینقدر که از صبح کلم به هرجا کوبیده شد درد الانم بیشتر از اونا بود)
بنیامین:(بلاخره از دست ا/ت خلاص شد)خوار...وشکر. (نفس زدن)(ما...مان زود رسید وگرنه فردا دومم بود ) مامان کجا......(که یدفعه یه چیزه خیلی سفتی خورد تو کلم که مطمئن شدم کلم ترکید )کل........ل.....م......آخ ..
ا/ت:چرا...همه.....امروز همه با کله من ...مشکل دارن.......هققققققق هققققققق
مامان ا/ت:(یه فوتی رو تابش کرد و با خونسردی گفت )حقتونه اگه نزده بودم الان جنازتون کف اینجا بود .......بلند شین بیاین غذا حاضره(رفت)
ا/ت:آخر فاز مامانو نفهمیدم .....آخ کله نازنینم
بنیامین:خوب معلومه چونکه نفهمی این پرسیدن داره آخه.....آی ...آی ول کن گوشمممممممم ....مامانننننننننننننننن
ا/ت:اوکی اوکی ول کردم شتر جون (بلند شدن)
فلش بک به چند دقیقه بعد ..........
ا/ت:(غذاها تند خوردم البته نکن که سر میزنم با اون شتر کوهی کل کل داشتن به هرحال زود بلند شدم برم آماده بشم چون وقتم کم بود .اومدم اولین پله رو برم بار که زنگ در خونه به صدا در اومد) وای خدا.....ایشششش تند تند از پله ها رفتم بالا رفتم تو اتاقم به ثانیه نکشید که لباسامو عوض کردم ولی وقتی برگشتم به سمت میز آرایشم که یهو .....)نههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه(داد)
خوب امیدوارم حالتون خوب باشه واینکه از فیکم لذت برده باشین واینکه ممنون که شرطارو رسوندین ازتون ممنون و لطفا کپی نکنین و اینکه لطفا لایکا کنید تاانرژی بگیرم پارت بعد رو بزارم
مرسی💜💜💜
مامانننننننننننننننننننننن
(دویدن)
ن...ف..س نمی کشه........
/تتتتتتتتتتتت بیدار شو ...آخه توعه کره خر نباشی کرممو رو کی بریزممممممممم...ا/تتتتت بیدار شووووووووووو (با داد ) آخه دیگه از سر کرم ریزی تو آب کی توف کنممممممممممممم
آخه دیگه مسواک کی رو تو توالت کنم بزارم سر جاش تا استفاده کنهههههههههههه
ا/ت:(دویدن) چی شدههههههههههههههه بنیام..
بنیامین:اگه تو نباشی دیگه باید گندایی که میزنم و تقصیر کی بنداز ...(که از ناحیه گلوم احساس خفگی کردم).................ا/...آی.....ا/ت
ا/ت:خفت میکنمممممممممممممممممممم(داد)فلش بک به چند دقیقه قبل
(وقتی که از پله ها افتادم اونم به لطفه بنیامین یا همون شتر خودمون خیلی دردم گرفت تو خودم پیچیدم که یکدفعه یه چیزی زد به سرم خودمو به موش مردگی زدم ببینم چیکار میکنه هی صدام میکرد جواب نمی دادم با شتاب اومد نزدیکم منم نفسمو حبس کردم اومد تنفسمو چک دید که مثلا نفس نمی کشم شروع کرد به داد زدن.
تو فیلما هست که وقتی یکی میمیره یکی میاد سرشو میگیره هی داد میزنه میگه چرا دقیقا تو اون حالت بودم ولی برعکس اینکه حرفاش اینطوری نبود😂😂😂😂😂خیلی حال اذیت کردن دیگه با خودم کافیه اومدم که بلند شم ولی قبل اینکه میخواستم عملیش کنم شروع کرد به اعتراف کردن .....به مولا این یه تخته که هیچ.......یه الوارم که هیچ ......بی نهایت چوب کم داره😐بخدا این داداشه من نیست😐😐😐 وایسا......چی؟
آب؟😐
مسواکم؟😐😐
مسواک........آب.......
وات؟
یهو سیمام اتصالی کرد بلههههه
زمان حال:
ا/ت:مرتیکه فاکی مگه مرض داری اینقدر مردم آزاری میکنی هاننننننننننننن (داد)
بنیامین:ا/...ت.....خ....فم.کردی.....گ*و*ه...... خوردم......ولم کننننننننن
ا/ت:شتر کوهی😡😡
(داشتم خفش یه خفه کردنش ادامه میدادم که یدفعه
یه جسم سفت چسبید پس کلم....یعنی اینقدر که از صبح کلم به هرجا کوبیده شد درد الانم بیشتر از اونا بود)
بنیامین:(بلاخره از دست ا/ت خلاص شد)خوار...وشکر. (نفس زدن)(ما...مان زود رسید وگرنه فردا دومم بود ) مامان کجا......(که یدفعه یه چیزه خیلی سفتی خورد تو کلم که مطمئن شدم کلم ترکید )کل........ل.....م......آخ ..
ا/ت:چرا...همه.....امروز همه با کله من ...مشکل دارن.......هققققققق هققققققق
مامان ا/ت:(یه فوتی رو تابش کرد و با خونسردی گفت )حقتونه اگه نزده بودم الان جنازتون کف اینجا بود .......بلند شین بیاین غذا حاضره(رفت)
ا/ت:آخر فاز مامانو نفهمیدم .....آخ کله نازنینم
بنیامین:خوب معلومه چونکه نفهمی این پرسیدن داره آخه.....آی ...آی ول کن گوشمممممممم ....مامانننننننننننننننن
ا/ت:اوکی اوکی ول کردم شتر جون (بلند شدن)
فلش بک به چند دقیقه بعد ..........
ا/ت:(غذاها تند خوردم البته نکن که سر میزنم با اون شتر کوهی کل کل داشتن به هرحال زود بلند شدم برم آماده بشم چون وقتم کم بود .اومدم اولین پله رو برم بار که زنگ در خونه به صدا در اومد) وای خدا.....ایشششش تند تند از پله ها رفتم بالا رفتم تو اتاقم به ثانیه نکشید که لباسامو عوض کردم ولی وقتی برگشتم به سمت میز آرایشم که یهو .....)نههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه(داد)
خوب امیدوارم حالتون خوب باشه واینکه از فیکم لذت برده باشین واینکه ممنون که شرطارو رسوندین ازتون ممنون و لطفا کپی نکنین و اینکه لطفا لایکا کنید تاانرژی بگیرم پارت بعد رو بزارم
مرسی💜💜💜
۴۲.۷k
۱۴ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.