قانون اول 🔪 p36
ویو ا.ت
بعد حرف کوک داشتم میرفتم اتاق چشمم دید در کمد بنفش بازه
رفتم جلو دیدم تهیونگ نشسته داره خوراکی بر میداره تفنگ اونجارو برداشتم و روبه روش گرفت و با عصبانیت گفتم
(بیاید اینم کمد بنفش عاقبت کسی که دستش بهش بخوره همینه)
ا.ت:داری چه غلطی میکنی کیم تهیونگ(عربده)
یهو همه اومدن معلوم بود ترسیدن
کوک:ا.ت اونو بزار زمین اون شوخی نیس
جین:ا.ت اون اسباب بازی نیس
جی هوپ:آروم باش چیشده
ا.ت:این احمق رفته سراغ کند بنفش من ، من بهتون اختار دادم سمتش نرید عواقبش با خودتون (عصبی بشدت)
ویو کوک
ا.ت خیلی عصبی بود طوری که هممون ترسیده بودیم ما تاحالا از کسی نترسیده بودیم ولی اینبار همه ترسیده بودیم اون جدی بود و مطمئنن شلیک میکرد
تهیونگ :ا.ت من که هیچکدوم رو نخوردم داشتم میآوردم باهم بخوریم (ترسیده)
ا.ت:هع فک کنم نمیدونی که دست به کمد من بزنی چی میشه سر همین کمو بنفش دست داداش جونم رو شکستم حالا میخوام با توهم همون کار رو بکنم ولی فقط اینکه زنده نمونی (عربده)
کوک:ا.ت بزارش زمین الان(داد)
ا.ت:نمیخوام اون دست به کمد بنفشم زد (داد)
ویو ا.ت
یهو حواسم نبود فشار دادم شلیک کرد
با ترس برگشتم دیدم از بغل صورتش زد شده ولی صورتش خش برداشته کوک اومد جلو و گفت
کوک:احمق اگه میخورد بهش چی(داد)
ا.ت:من از قصد نزدم که (داد)
کوک:خودت خواستی خانم ا.ت
دست ا.ت رو گرفت و برد تو اتاق و پرت کرد و .....
خمارییییییییییی😈
بعد حرف کوک داشتم میرفتم اتاق چشمم دید در کمد بنفش بازه
رفتم جلو دیدم تهیونگ نشسته داره خوراکی بر میداره تفنگ اونجارو برداشتم و روبه روش گرفت و با عصبانیت گفتم
(بیاید اینم کمد بنفش عاقبت کسی که دستش بهش بخوره همینه)
ا.ت:داری چه غلطی میکنی کیم تهیونگ(عربده)
یهو همه اومدن معلوم بود ترسیدن
کوک:ا.ت اونو بزار زمین اون شوخی نیس
جین:ا.ت اون اسباب بازی نیس
جی هوپ:آروم باش چیشده
ا.ت:این احمق رفته سراغ کند بنفش من ، من بهتون اختار دادم سمتش نرید عواقبش با خودتون (عصبی بشدت)
ویو کوک
ا.ت خیلی عصبی بود طوری که هممون ترسیده بودیم ما تاحالا از کسی نترسیده بودیم ولی اینبار همه ترسیده بودیم اون جدی بود و مطمئنن شلیک میکرد
تهیونگ :ا.ت من که هیچکدوم رو نخوردم داشتم میآوردم باهم بخوریم (ترسیده)
ا.ت:هع فک کنم نمیدونی که دست به کمد من بزنی چی میشه سر همین کمو بنفش دست داداش جونم رو شکستم حالا میخوام با توهم همون کار رو بکنم ولی فقط اینکه زنده نمونی (عربده)
کوک:ا.ت بزارش زمین الان(داد)
ا.ت:نمیخوام اون دست به کمد بنفشم زد (داد)
ویو ا.ت
یهو حواسم نبود فشار دادم شلیک کرد
با ترس برگشتم دیدم از بغل صورتش زد شده ولی صورتش خش برداشته کوک اومد جلو و گفت
کوک:احمق اگه میخورد بهش چی(داد)
ا.ت:من از قصد نزدم که (داد)
کوک:خودت خواستی خانم ا.ت
دست ا.ت رو گرفت و برد تو اتاق و پرت کرد و .....
خمارییییییییییی😈
۱۹.۳k
۲۹ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۴۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.