☆ BRAVE 3> ☆
☆ BRAVE 3> ☆
[Part ۱۱]
☆پایان فلش بک☆
بلخره از توی فکر بیرون آمدی و یک نگاه به ساعت روی دیوار انداختی ، ساعت ۱۲:۳۰ بود سریع اون یک تیکه عکس رو توی چمدونت جا دادی و سریع کار های لازم رو کردی و رفتی خوابیدی .
[پرش زمانی به فردا صبح]
از خواب بیدار شدی و لباس همیشگی ت رو پوشیدی و بدون اینکه از پدر و مادرت خداحافظی کنی از در خونه خارج شدی ، البته اصلا براشون مهم نبود .
آروم در خونه رو پشت سرت بستی یک نگاه به جلوی در انداختی یک ماشین جلوی در پارک بود ، نگهبان ها درو برات باز کردن و سوار ماشین شدی و به سمت عمارت کیم حرکت کردین .
[پرش زمانی به رسیدن به عمارت کیم]
از پاشین پیاده شدی ، یک بادیگار کنار در وایساده بود و در خونه رو آروم برات باز کرد .
*عکس عمارت کیم رو قبلا گذاشته بودم*
وارد همارت شدی خیلی بزرگ بود خیلی ، یکهو یک نفر کنارت ظاهر شد .
☆علامت اقای هو= ^☆
^: من وزیر و دوست صمیمی آقای کیم هستم ، خوشبختم منو میتونی آقای هو صدا کنی
ا/ت : عا ، بله منم هوانگ ا/ت هستم
^:شما قراره توی کار خونه به اجوما کمک کنید ، آشپزی و تمیزکاری که بلدید ؟
ا/ت : بله ، فرقی هم نمیکرد بلند نباشم
^: اتاق خواب شما طبقه ی ۱ هستش ، طبقه ی ۳ اتاق خانم کیم و آقای کیم هستش و طبقهی ۲ اتاق آقای تهیونگ و آقای ته ها هستش
ا/ت : آقای ته ها؟
^:عا بله ، آقای ته ها رو نمیشناسید؟ ، آقای ته ها بچه ی بزرگ این خواندان هستن
ا/ت : مرسی ممنون بابت توضیحات
^: خواهش میکنم وظیفه ام هستش ، اجوما توی اسپز خونه هستن ، اخر همین راهرو
ا/ت : ممنونم
ادامه دارد ...
شرط پارت بعد
۲۰:« لایک ❤️
[Part ۱۱]
☆پایان فلش بک☆
بلخره از توی فکر بیرون آمدی و یک نگاه به ساعت روی دیوار انداختی ، ساعت ۱۲:۳۰ بود سریع اون یک تیکه عکس رو توی چمدونت جا دادی و سریع کار های لازم رو کردی و رفتی خوابیدی .
[پرش زمانی به فردا صبح]
از خواب بیدار شدی و لباس همیشگی ت رو پوشیدی و بدون اینکه از پدر و مادرت خداحافظی کنی از در خونه خارج شدی ، البته اصلا براشون مهم نبود .
آروم در خونه رو پشت سرت بستی یک نگاه به جلوی در انداختی یک ماشین جلوی در پارک بود ، نگهبان ها درو برات باز کردن و سوار ماشین شدی و به سمت عمارت کیم حرکت کردین .
[پرش زمانی به رسیدن به عمارت کیم]
از پاشین پیاده شدی ، یک بادیگار کنار در وایساده بود و در خونه رو آروم برات باز کرد .
*عکس عمارت کیم رو قبلا گذاشته بودم*
وارد همارت شدی خیلی بزرگ بود خیلی ، یکهو یک نفر کنارت ظاهر شد .
☆علامت اقای هو= ^☆
^: من وزیر و دوست صمیمی آقای کیم هستم ، خوشبختم منو میتونی آقای هو صدا کنی
ا/ت : عا ، بله منم هوانگ ا/ت هستم
^:شما قراره توی کار خونه به اجوما کمک کنید ، آشپزی و تمیزکاری که بلدید ؟
ا/ت : بله ، فرقی هم نمیکرد بلند نباشم
^: اتاق خواب شما طبقه ی ۱ هستش ، طبقه ی ۳ اتاق خانم کیم و آقای کیم هستش و طبقهی ۲ اتاق آقای تهیونگ و آقای ته ها هستش
ا/ت : آقای ته ها؟
^:عا بله ، آقای ته ها رو نمیشناسید؟ ، آقای ته ها بچه ی بزرگ این خواندان هستن
ا/ت : مرسی ممنون بابت توضیحات
^: خواهش میکنم وظیفه ام هستش ، اجوما توی اسپز خونه هستن ، اخر همین راهرو
ا/ت : ممنونم
ادامه دارد ...
شرط پارت بعد
۲۰:« لایک ❤️
۱۴.۱k
۲۷ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.