رویای من فصل دو
پارت ۳
*سه ساعت بعد*
می یونگ: گایز کجایین؟
صوفیا: ما داریم میرسیم ویلا
می یونگ: ماهم کم موندیم( میرا،سونا،یورا با ما بودن...سویونگ، رونا هم با صوفیا اینا بودن)
**
(نویسنده: به ویلای بن وایج فصل آخر رفتن)
سویونگ: ( کش و قوس دادن) بلاخره رسیدیم..بچه های شمام خوابن؟
صوفیا: بَله
رونا: آره.. آقاااایییون یه لحظه تشریف بیارید...شماها وسایل هارو تو اتاق هایی که انتخاب میکنید بچنید ماهم غذا ها رو آماده کنیم*
پسرا: باشه*
*
یونا: ماااااماااان...بااابااا..( از ماشین پریدم بیرون و رفتم سمت حیاط)
کوک و صوفیا: یونا؟... چیشده؟
یونا: جی وون گریه میکنه و ساکت نمیشه
صوفیا:( دویدم سمت ماشین که دیدم از شدت گریه صورتش قرمز شده..بغلش کردم*) جونم مامانی چرا گریه میکنی.. هان؟
کوک: (تا صوفیا جی وون رو بغل کرد آروم شد)شاید گشنشه..از صبح چیزی نخورده
ته: شاید؟😂
صوفیا: بزار برم بهش شیر بدم شاید شیر میخواد..کوک اتاق کدومه؟
کوک: صب کن بیام*
*سه ساعت بعد*
می یونگ: گایز کجایین؟
صوفیا: ما داریم میرسیم ویلا
می یونگ: ماهم کم موندیم( میرا،سونا،یورا با ما بودن...سویونگ، رونا هم با صوفیا اینا بودن)
**
(نویسنده: به ویلای بن وایج فصل آخر رفتن)
سویونگ: ( کش و قوس دادن) بلاخره رسیدیم..بچه های شمام خوابن؟
صوفیا: بَله
رونا: آره.. آقاااایییون یه لحظه تشریف بیارید...شماها وسایل هارو تو اتاق هایی که انتخاب میکنید بچنید ماهم غذا ها رو آماده کنیم*
پسرا: باشه*
*
یونا: ماااااماااان...بااابااا..( از ماشین پریدم بیرون و رفتم سمت حیاط)
کوک و صوفیا: یونا؟... چیشده؟
یونا: جی وون گریه میکنه و ساکت نمیشه
صوفیا:( دویدم سمت ماشین که دیدم از شدت گریه صورتش قرمز شده..بغلش کردم*) جونم مامانی چرا گریه میکنی.. هان؟
کوک: (تا صوفیا جی وون رو بغل کرد آروم شد)شاید گشنشه..از صبح چیزی نخورده
ته: شاید؟😂
صوفیا: بزار برم بهش شیر بدم شاید شیر میخواد..کوک اتاق کدومه؟
کوک: صب کن بیام*
۸.۳k
۲۳ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.