پارت ۴۳
از زبان یونا:
با صدای الارام گوشیم ازخواب بیدار شدم سریع رفتم یه دوش ۴۵ مینی گرفتم و اومدم بیرون موهامو خشک کردم و لباسمو پوشیدم روتین پوستیمو انجام دادم آرایش کردم و موهامو حالت دادم لباسم مشکی بود همراه دامنم که دیدم دستی دور کمرم حلقه شد جونکوک بود برگشتم سمتش
+چقدر خوشگل و خوردنی شدی بیبی
لبامو بوسید
_دیگه ازشما که جذاب تر نشدم
+(خنده)بیا بریم لیدی
_بریم
دستمو دور بازوش حلقه کردم و با هم رفتیم پایین مهمونا اومده بودن بیشترشون دوستای منو جونکوک بودن که همراه همسر و یا دوست دختر و دوست پسراشون اومده بودن
_جونکوک
+جانم
_بیا بریم اینجا پیش دوستای من میخوام با دوستام اشنات کنم
+باشه بریم
رفتیم پیششون یکی یکی دوستامو بهش معرفی کردم چقدر با هم حرف زدیم و خندیدیم و بعد رفتیم یه جا دوتایی با هم نشستیم کارشون برامون مشروب آرود
_اجازه هست مستر
+البته لیدی فقط خیلی کم
_باشه
لیوانمو پر کرد برام و با هم مشروب خوردیم و حرف زدیم که آهنگ پخش شد و دستشو گرفت جلوم و گفت
+لیدی افتخار میدی
_البته چرا که نه
دستمو تو دستاش گذاشتم و با هم رفتیم و رقصیدیم....
با صدای الارام گوشیم ازخواب بیدار شدم سریع رفتم یه دوش ۴۵ مینی گرفتم و اومدم بیرون موهامو خشک کردم و لباسمو پوشیدم روتین پوستیمو انجام دادم آرایش کردم و موهامو حالت دادم لباسم مشکی بود همراه دامنم که دیدم دستی دور کمرم حلقه شد جونکوک بود برگشتم سمتش
+چقدر خوشگل و خوردنی شدی بیبی
لبامو بوسید
_دیگه ازشما که جذاب تر نشدم
+(خنده)بیا بریم لیدی
_بریم
دستمو دور بازوش حلقه کردم و با هم رفتیم پایین مهمونا اومده بودن بیشترشون دوستای منو جونکوک بودن که همراه همسر و یا دوست دختر و دوست پسراشون اومده بودن
_جونکوک
+جانم
_بیا بریم اینجا پیش دوستای من میخوام با دوستام اشنات کنم
+باشه بریم
رفتیم پیششون یکی یکی دوستامو بهش معرفی کردم چقدر با هم حرف زدیم و خندیدیم و بعد رفتیم یه جا دوتایی با هم نشستیم کارشون برامون مشروب آرود
_اجازه هست مستر
+البته لیدی فقط خیلی کم
_باشه
لیوانمو پر کرد برام و با هم مشروب خوردیم و حرف زدیم که آهنگ پخش شد و دستشو گرفت جلوم و گفت
+لیدی افتخار میدی
_البته چرا که نه
دستمو تو دستاش گذاشتم و با هم رفتیم و رقصیدیم....
۲۲.۹k
۲۸ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.