اگه یکروز از من سوال کنن عجیب ترین روز زندگیت کدوم روز بو

اگه یکروز از من سوال کنن عجیب ترین روز زندگیت کدوم روز بوده قطعا امروز رو براشون تعریف میکنم
امروزی ک از صبحش با لکه بینی و استرس شروع شد و تا ۴ عصر از فکر و استرس جم نخوردم ... بالاخره ۴ رفتم مطب و با نگرانی به دکتر شرایطمو گفتم
دکتر سونورو شروع کرد و میگفت... بله دو تا ساک بارداری میبینم دوتاشونم قلبشون داره میزنه و من اینجوری بودم که وات؟؟؟؟😳
دو تا؟
گف اره مگه نمیدونستی؟ گفتم نه همش فکر میکردم یدونش گرفته و از ذوق زیاد دیگه هیچکدوم از حرفای دکتر رو نمیشنیدم
تمام این ۱۱ سال مث برق و باد از جلو چشمم گذشت
دقیقا از روز اولی ک فهمیدم مشکلی هست تا همین امروز... روزهایی که از شدت نا امیدی افسرده بودم و فقط گریه میکردم
روزهایی ک شکست خورده بودم و با ازمایش منفی مواجه میشدم... تمام لحظاتی که دیگه میگفتم نمیتونم،ادامه نمیدم ... آه ک چقدر سخت گذشت و طولانی ... ولی خب به این باور رسیدم که بعد از هر سختی آسونیه
بله اینطور شد که من ،آرزوی ۳۵ ساله الان مادر دوتا فرزند هستم
برام دعا کنید بتونم براحتی این ۹ ماه رو سپری کنم و صبور باشم توی همه شرایطش ...
ممنون که همیشه همراهم بودین و بهم امید دادین...
دوستون دارم


بماند به یادگار ۱۴۰۳/۸/۲۲