پارت۴۲
رفتم سمت ماشین
-بفرما عزیزم
نشستم تو ماشین
-میشه اسمتون رو بدونم ؟
-اسمم مالکه تو هرچی دوست داری صدام کن
زیر لب گفتم
-خدا لعنت کنه هم اسمتو هم مادرتو
-چیزی گفتی
-نه فقط خستم همین
-میتونی بخوابی
-ممنون
-گردنبند زیبایی داری
-او مرسی یادگاری مادرمه
چه مادرییی اوففف
-اگر خسته ای میتونی بخوابی
-نه راستش بیدار میمونم
بعد از نیم ساعت منو برد تو یه عمارت بزرگ به بزرگیه عمارت کورش نبود ولی خب
-بیا بریم اتاقتو نشون بدم
-بریم
منو برد تو یه اتاق که خودشم اومد تو
-خودت چرا اومدی ؟
-قراره خوشبگذرونیم
اومد نزدیکم منو چسبوند به دیوار دستاش رو حسار بدنم کرد که یهو در باز شد دختری با لباس خواب خیلی باز که همه جاش دیده میشد اومد داخل مالک حواسش پرت شدو دستاش دورم شل شد منم در رفتم از اتاق اومدم بیرونو فرار کردم سمت یه اتاق دیگه یه اسمس اومد به گوشيم که شماره کورش بود
-برو داخل اتاق کار مالک و پشت کامپیوترش بشین یه فلشی داخل کیفته بزن به کامپیوتر و بشین سر جات
-کاری رو که گفت رو سریع انجام دادم بعد از ۵ دیقه دوباره پیام داد
کارت عالی بود دوربین ها رو هم پاک کردم زندگی خوبی برات آرزو میکنم میتونی فلش رو نابود کنی
فلش رد برداشتمو از اتاق رفتم بیرون یه اتاق پیدا کردم توش با همون لباس خوابیدم صبح بیدار شدم که بدنم خشک شده بود از تو کمد یه لباس راحتی که یه تیشرتو شلوار دخترونه بود پوشیدمو اومدم بیرون هیچ کس تو عمارت نبود
الان بهترین موقعس برای فرار
سریع گوشیمو برداشتمو یه هودیو شلوار پوشیدمو از در خروجی عمارت بیرون رفتم یه جای پرتی بود باید میرفتم سفارت ایران
-بفرما عزیزم
نشستم تو ماشین
-میشه اسمتون رو بدونم ؟
-اسمم مالکه تو هرچی دوست داری صدام کن
زیر لب گفتم
-خدا لعنت کنه هم اسمتو هم مادرتو
-چیزی گفتی
-نه فقط خستم همین
-میتونی بخوابی
-ممنون
-گردنبند زیبایی داری
-او مرسی یادگاری مادرمه
چه مادرییی اوففف
-اگر خسته ای میتونی بخوابی
-نه راستش بیدار میمونم
بعد از نیم ساعت منو برد تو یه عمارت بزرگ به بزرگیه عمارت کورش نبود ولی خب
-بیا بریم اتاقتو نشون بدم
-بریم
منو برد تو یه اتاق که خودشم اومد تو
-خودت چرا اومدی ؟
-قراره خوشبگذرونیم
اومد نزدیکم منو چسبوند به دیوار دستاش رو حسار بدنم کرد که یهو در باز شد دختری با لباس خواب خیلی باز که همه جاش دیده میشد اومد داخل مالک حواسش پرت شدو دستاش دورم شل شد منم در رفتم از اتاق اومدم بیرونو فرار کردم سمت یه اتاق دیگه یه اسمس اومد به گوشيم که شماره کورش بود
-برو داخل اتاق کار مالک و پشت کامپیوترش بشین یه فلشی داخل کیفته بزن به کامپیوتر و بشین سر جات
-کاری رو که گفت رو سریع انجام دادم بعد از ۵ دیقه دوباره پیام داد
کارت عالی بود دوربین ها رو هم پاک کردم زندگی خوبی برات آرزو میکنم میتونی فلش رو نابود کنی
فلش رد برداشتمو از اتاق رفتم بیرون یه اتاق پیدا کردم توش با همون لباس خوابیدم صبح بیدار شدم که بدنم خشک شده بود از تو کمد یه لباس راحتی که یه تیشرتو شلوار دخترونه بود پوشیدمو اومدم بیرون هیچ کس تو عمارت نبود
الان بهترین موقعس برای فرار
سریع گوشیمو برداشتمو یه هودیو شلوار پوشیدمو از در خروجی عمارت بیرون رفتم یه جای پرتی بود باید میرفتم سفارت ایران
۵.۴k
۰۶ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.