𝐖𝐡𝐢𝐭𝐞 𝐑𝐨𝐬𝐞🤍✨ پارت ۱۶
ویو آیونگ
سوار شدیم و چرخ و فلک شروع به حرکت کرد داشتیم بیرونو نگا میکردم منظره خیلی قشنگی داشت
° آیونگ
+ هوم ؟
° میخواستم یه چیزی بهت بگم
+ اوکی بگو
° راستش دوسال پیش وقتی که تازه رفته بودم نیویورک یه دفه خیلی دلم میخواست پیشم باشی قبل از رفتنم همش میخواستم هر لحظه کنارم باشی
+ منظورت چیه؟
° آیونگ من ازت خوشم میاد
+ چ...چی...؟
° نمیخوام الان جوابمو بدی فکراتو بکن بعد بهم بگو
+ اما جیمین من....
° گفتم فکراتو بکن بعد
دیگه چیزی نگفتم ولی من از یکی خوشم میاد نمیدونم چیکار باید بکنم بین دوراهی موندم
احساس گرمای چیزی رو روی صورتم حس کردم جیمین بود که دستشو روی لپم گذاشته بود
+جیم....
° شششش فقط بزار همینجوری بمونم
دستشو نوازش وار میکشید که بعد چند مین دستشو برداشت بعد اون چیزی نگفتیم و تایممون تموم شد و پیاده شدیم منتظر کوک و ته شدیم که رسیدن وقتی پیاده شدن کوک نگا کردم چشماش به رنگ خون شده بود که ته اومد سمتم
+ کوک چش شده چیکارش کردی؟( نگران )( آروم جوری که ته بشنوه)
* چیزیش نیس که( آروم)
+ پس چشاش
*دستم خورد به چشاش برا همین( دست پاچه )
+ هوف اوکی
رفتیم سمت ماشینا کوک میخواست تاکسی بگیره
+ کوک ما که ماشین داریم برا چی تاکسی میگیری
- به تو ربطی داره؟
+ چ....چی؟؟
- گفتم به تو ربطی داره؟( یکم بلند)
+ کوک چته چرا اینجوری میکنی؟ مگه چیکارت کردم؟؟ ( بلند)
- آیونگ ولم کن فقط( داد)
بچه ها همش کوک رو آروم میکردن منم سوییچ انداختم رو ته و دویدم و رفتم صدای جیمین و تهیونگ که داد میزدن و میشنیدم خیلی اعصابم خورد بود فقط گریه میکردم و میدویدم هوا یه دفه سرد شد منم کراپ تنم بود و سرما اذیتم میکرد به رفتارای کوک فک میکردم چرا اینطوری میکرد چرا اینقدر عصبانی بود ته چی بهش گفته بود که قطره اشکی که از چشمم اومد صدای گوشیم اومد ۱۲ تا میس کال از ته
۱۰ تا از جیمین ۸ تا از سویون و ۵ تا از هوبی اصلا نمیخواستم باهاشون حرف بزنم که گوشیم زنگ خورد کوک بود گوشیمو خاموش کردم که دوباره زنگ زد ردش کردم و کلا گوشیو خاموش کردم و به راهم ادامه دادم که
سوار شدیم و چرخ و فلک شروع به حرکت کرد داشتیم بیرونو نگا میکردم منظره خیلی قشنگی داشت
° آیونگ
+ هوم ؟
° میخواستم یه چیزی بهت بگم
+ اوکی بگو
° راستش دوسال پیش وقتی که تازه رفته بودم نیویورک یه دفه خیلی دلم میخواست پیشم باشی قبل از رفتنم همش میخواستم هر لحظه کنارم باشی
+ منظورت چیه؟
° آیونگ من ازت خوشم میاد
+ چ...چی...؟
° نمیخوام الان جوابمو بدی فکراتو بکن بعد بهم بگو
+ اما جیمین من....
° گفتم فکراتو بکن بعد
دیگه چیزی نگفتم ولی من از یکی خوشم میاد نمیدونم چیکار باید بکنم بین دوراهی موندم
احساس گرمای چیزی رو روی صورتم حس کردم جیمین بود که دستشو روی لپم گذاشته بود
+جیم....
° شششش فقط بزار همینجوری بمونم
دستشو نوازش وار میکشید که بعد چند مین دستشو برداشت بعد اون چیزی نگفتیم و تایممون تموم شد و پیاده شدیم منتظر کوک و ته شدیم که رسیدن وقتی پیاده شدن کوک نگا کردم چشماش به رنگ خون شده بود که ته اومد سمتم
+ کوک چش شده چیکارش کردی؟( نگران )( آروم جوری که ته بشنوه)
* چیزیش نیس که( آروم)
+ پس چشاش
*دستم خورد به چشاش برا همین( دست پاچه )
+ هوف اوکی
رفتیم سمت ماشینا کوک میخواست تاکسی بگیره
+ کوک ما که ماشین داریم برا چی تاکسی میگیری
- به تو ربطی داره؟
+ چ....چی؟؟
- گفتم به تو ربطی داره؟( یکم بلند)
+ کوک چته چرا اینجوری میکنی؟ مگه چیکارت کردم؟؟ ( بلند)
- آیونگ ولم کن فقط( داد)
بچه ها همش کوک رو آروم میکردن منم سوییچ انداختم رو ته و دویدم و رفتم صدای جیمین و تهیونگ که داد میزدن و میشنیدم خیلی اعصابم خورد بود فقط گریه میکردم و میدویدم هوا یه دفه سرد شد منم کراپ تنم بود و سرما اذیتم میکرد به رفتارای کوک فک میکردم چرا اینطوری میکرد چرا اینقدر عصبانی بود ته چی بهش گفته بود که قطره اشکی که از چشمم اومد صدای گوشیم اومد ۱۲ تا میس کال از ته
۱۰ تا از جیمین ۸ تا از سویون و ۵ تا از هوبی اصلا نمیخواستم باهاشون حرف بزنم که گوشیم زنگ خورد کوک بود گوشیمو خاموش کردم که دوباره زنگ زد ردش کردم و کلا گوشیو خاموش کردم و به راهم ادامه دادم که
۳.۹k
۱۲ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.