چندپارتی وقتی نمیدونست از تولدت خاطره ی خوبی نداری پارت ۱(درخواستی)
_____________
خوب بگم که علامتی هستش تهیونگ+ ا/ت_
معرفی
ا/ت:سلام من پارک ا/ت هستم ۲۰ سالمه و ۸ ماه هستش که با تهیونگ ازدواج کردم (نکته جیمین برادر ا/ته)
تهیونگ: سلام من کیم تهیونگ هستم ۲۳ سالمه و ۸ ماه هستش که با ا/ت ازدواج کردم و خیلی دوسش دارم
*********
ویو تهیونگ
بلاخره فهمیدم روز تولد ا/ت کیه فردا تولدشه ولی خیلی کنجکاوم چرا هرچی ازش میپرسیدم تولدش چه روزیه یه جوری می پیچوند ولش قراره خوبب باید براش چیکار کنم....... اها فهمیدم
اول از همه به جیمین زنگ زدم
*بیب بیب بیب*
(علامت جیمین&)
&:الو
+:چه عجب برداشتی
&:به ببین کی زنگ زده خوبی؟
+:خوبم تو چطوری
&:خوبم تو چطوری
+:خوبم حالا اینا رو ولش بریم سراغ اصل مطلب جیمینی من میخوام ا/ت رو واسه تولدش سوپرایز کنم و بع کمکت نیاز دارم
&:عااااا من جات بودم اینکارو نمیکردم
+:چرا
&:ا/ت اگه بهت نگفته پس ولش ولی نگیر ا/ت از روز تولدش بدش میاد
+: من یه کاری میکنم خوشش بیاد
&:امیدوارم بتونی
+مطمعن باش میتونم
&باشه قبوله خوب میخوایی چیکار کنم
+ساعت ۳ اماده باش میام دنبالت بریم واسه خرید
&باشه فعلا کاری نداری؟
+نوچ بای
&بای
*پرش زمانی به ساعت ۲:۳۰*
+ا/ت من رفتم
_کجا
+قراره با جیمین بریم بیرون
_من نیام🥺*کیوت*
+ببخشید نمیشه بزار یه روز دیگه
_باش*ناراحت*
+ناراحت نباش دیگه فردا باهم میریم بیرون باشه؟
_به شرطی کع شهربازی هم بریم
+حتما من دیگه باید برم بای
_بای مواظب خودت باش
+همچنین
رفتم و سوار ماشین شدم و راه افتادم دنبال جیمین و رفتیم خرید چندتا وسیله واسه تزئین خونه و خوراکی وسط راه ا/ت به جیمین زنگ زد
خوب بگم که علامتی هستش تهیونگ+ ا/ت_
معرفی
ا/ت:سلام من پارک ا/ت هستم ۲۰ سالمه و ۸ ماه هستش که با تهیونگ ازدواج کردم (نکته جیمین برادر ا/ته)
تهیونگ: سلام من کیم تهیونگ هستم ۲۳ سالمه و ۸ ماه هستش که با ا/ت ازدواج کردم و خیلی دوسش دارم
*********
ویو تهیونگ
بلاخره فهمیدم روز تولد ا/ت کیه فردا تولدشه ولی خیلی کنجکاوم چرا هرچی ازش میپرسیدم تولدش چه روزیه یه جوری می پیچوند ولش قراره خوبب باید براش چیکار کنم....... اها فهمیدم
اول از همه به جیمین زنگ زدم
*بیب بیب بیب*
(علامت جیمین&)
&:الو
+:چه عجب برداشتی
&:به ببین کی زنگ زده خوبی؟
+:خوبم تو چطوری
&:خوبم تو چطوری
+:خوبم حالا اینا رو ولش بریم سراغ اصل مطلب جیمینی من میخوام ا/ت رو واسه تولدش سوپرایز کنم و بع کمکت نیاز دارم
&:عااااا من جات بودم اینکارو نمیکردم
+:چرا
&:ا/ت اگه بهت نگفته پس ولش ولی نگیر ا/ت از روز تولدش بدش میاد
+: من یه کاری میکنم خوشش بیاد
&:امیدوارم بتونی
+مطمعن باش میتونم
&باشه قبوله خوب میخوایی چیکار کنم
+ساعت ۳ اماده باش میام دنبالت بریم واسه خرید
&باشه فعلا کاری نداری؟
+نوچ بای
&بای
*پرش زمانی به ساعت ۲:۳۰*
+ا/ت من رفتم
_کجا
+قراره با جیمین بریم بیرون
_من نیام🥺*کیوت*
+ببخشید نمیشه بزار یه روز دیگه
_باش*ناراحت*
+ناراحت نباش دیگه فردا باهم میریم بیرون باشه؟
_به شرطی کع شهربازی هم بریم
+حتما من دیگه باید برم بای
_بای مواظب خودت باش
+همچنین
رفتم و سوار ماشین شدم و راه افتادم دنبال جیمین و رفتیم خرید چندتا وسیله واسه تزئین خونه و خوراکی وسط راه ا/ت به جیمین زنگ زد
۱۲.۰k
۰۹ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.